سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

در کتابی جمله ای مرا متوقف کرد:

سعدی می فرماید: خبری که دانی دلی بیازارد،تو خاموش تا دیگری بیارد.





      

ابتدا ریشه‌های استبداد را بررسی می کنیم، سپس مقایسه‌ای داشته باشیم با جامعه ولایی، آن‌گاه قضاوت را برعهده مخاطب یا مخاطبین عزیز می‌گذاریم که آیا جامعه‌ای که ولی فقیه در رأس آن قرار گرفته مترادف با جامعه‌ای که یک حاکم مستبد بر آن حکومت می‌کند، خواهد بود یا خیر.
از مهم‌ترین عوامل انگیزش استبداد، بی‌تقوایی و تبعیت از هوی و هوس، فقدان مشروعیت و وابستگی قدرت‌های خارجی و ثروت‌اندوزی می‌باشد و اساساً واژه مستبد به کسی اطلاق می‌شود که کارها را به اراده و رأی خویش و بدون مشورت با دیگران انجام دهد.[1] در مقابل ولی فقیه در آیات و روایات به کسی اطلاق می‌شود که داشتن علم و تقوی و دوری از هوی و هوس از ویژگی‌های خاص او باشد ولی فقیه در انجام هر عملی باید خواست الهی و مصلحت عموم را در نظر بگیرد و آن را بر رأی و نظر شخصی مقدم بداند وی در چارچوب قوانین و مقررات الهی عمل می‌کند و نمی‌تواند همانند یک حاکم مستبد به هر کاری که دلش خواست اقدام کند. اساساً رفتار او برخلاف فرد مستبد دل بخواهانه و مطلق نیست بلکه در واقع حکومت ولی فقیه حکومت قانون است در حالی که فرد مستبد، قانونی جز رأی خود نمی‌شناسد. و امّا برای این‌که حکومت یک ولی‌فقیه تبدیل به حکومت استبدادی نشود در قانون تمهیداتی اندیشیده شده است و حداقل 4 نوع کنترل برای منتفی شدن چنین فرضی در قانون اساسیِ‌ها پیش‌بینی شده است:
1. کنترل صفاتی رهبر: در این بخش، قانون شرائط و صفات ممتاز و خاصی را برای ولی فقیه حاکم در نظر گرفته تا به اصطلاح، یک فرد ظالم و مستبد بر جامعه حاکم نشود.[2]
2. کنترل قانونی رهبر: که توسط مجلس خبرگان که خود منتخبین مردم هستند انجام می‌شود.[3]
3. کنترل مالیِ رهبر: توسط قوه قضائیه.[4]
4. کنترل رهبر به وسیله مشورت:[5] در قانون اساسی پیش‌بینی شده که رهبر ناگزیر از مشورت با متخصصین و کارشناسان مختلف می‌باشد تا تصمیمات او دقیقاً در راستای تأمین منافع و مصالح عموم باشد در حالی که حاکم مستبد جز به مصلحت شخصی به چیز دیگری نمی‌اندیشد و هرگز چنین کنترل‌ها و اعمال نظرهایی بر وی وجود ندارد او آزاد است تا هر طور میل اوست عمل کند و کسی هم حق اعتراض ندارد. ولی فقیه در جامعه هیچ امتیازی بر سایرین ندارد و در برابر قانون با دیگران یکسان شمرده می‌شود.[6] حکم و دستور ولی فقیه برخلاف حاکم مستبد،‌ هرگز حالت استبدادی و ظالمانه ندارد به این دلیل که اگر فقیه، حکم و فتوائی صادر کرد خودش هم مشمول آن حکم خواهد بود زیرا حاکم اصلی خداست نه او تا هر آنچه بخواهد انجام دهد.[7]
با مطالبی که بیان شد به وضوح روشن می‌شود که اساساً حکومت و زمامداری در اسلام، یک تکلیف و وظیفه سنگین الهی محسوب می‌شود نه یک فخر و بزرگی نسبت به دیگران. لذا ولیِّ فقیه و حاکم مسلمین تا زمانی که ولایت داشته باشد هرگز احساس نمی‌کند دیگران زیرسلطه او قرار دارند چه که در غیر این صورت ولایت او ساقط می‌شود و بیان شد که قانون اساسی هم به اهرم درونی نظارت تأکید بسیار کرده و بر لزوم تقوایِ رهبر و دنیاگریزی او تاکید نموده است بطوری که قبول اوصاف لازم رهبری یا کشف خلاف بعدی را موجب عزل رهبری توسط خبرگان می‌داند و بر همین اساس هم کمیسیون تحقیق در مجلس خبرگان شکل گرفته است.
[1] . فرهنگ معین.
[2] . قانون اساسی، اصول 5 و 109.
[3] . همان، اصل 111.
[4] . همان، اصل 142.
[5] . همان، اصل 112.
[6] . همان، اصل 107.
[7] . آیت‌الله جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، مرکز فرهنگی رجاء، 1367





      
به عقیده برخی احکام و تعالیم اسلام مختص جوامع ابتدایی است و توان تحلیل و بررسی واقعیت‌های پیچیده اجتماعی را ندارد؛ چرا که مقررات اجتماعی یک سلسله مقررات قراردادی است و بر اساس نیازمندی‌های اجتماعی می‌باشند و به موازات توسعه و تکامل عوامل تمدن در تغییرند. جوامع ساده و بسیط ابتدایی که دارای روابطی ساده هستند، نیازمندیهای اندکی نیز دارند در حالی که جوامع پیچیده و پیشرفته نیازمندی‌های پیچیده‌تر و بیشتری دارند. پرواضح است که ادیان ابتدایی نمی‌توانند نیاز جوامع پیچیده را برآورده سازند. در بعد فردی نیز انسان‌های معاصر نیازهای معرفتی و معنوی پیچیده‌تری دارند تا انسان ابتدایی. نیازهای بشر عصر موشک و هواپیما با نیازهای بشر عصر اسب و الاغ بسیار تفاوت دارد. بر این اساس نمی‌توان یک سری قوانین پی‌ریزی کرد و با قاطعیت بیان کرد که این قوانین جاودانه‌اند؟! [1] (نیازهای متغیر، قوانین متغیر می‌طلبد).
در جواب از این اشکال باید گفت درست است که نیازها در تغییرند اما تمامی نیازهای بشر متغیر نیست، ‌بلکه بشر همواره با دو گونه نیاز همراه بوده است:
1. نیازهای اولی و اساسی: که از سرشت و طبیعت انسان سرچشمه می‌گیرند مانند نیازهای جسمانی از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، همسر، امنیت و بهداشت و نیازهای روحانی و معنوی مانند زیبایی، پرستش، احترام، علم و نیازهای اجتماعی همچون معاشرت، تعاون، عدالت، آزادی، تجارت و مبادله. این گونه نیازها نه کهنه می‌شوند و نه از بین‌ می‌روند و تا هنگامی که انسان، انسان است آن نیازها همراه اویند. به بیان دیگر نیازهایی که از عمق وجودی انسان ناشی می‌شوند همیشه ثابتند و تغییر نمی‌پذیرند؛ چون سرشت انسان‌ها یکی است و انسان‌ها خواست‌های فطری یکسانی دارند.[2]
حال اگر احکام و مقررات موجود در دین هماهنگ و مطابق با فطرت و سرشت آدمی باشد و به نیازمندیهایی که از عمق نهاد جسمی و روحی او برخاسته توجه کرده باشد و همه جنبه‌های آن را ملحوظ داشته باشد می‌تواند احکامش جاویدان بماند. استاد مطهری (ره) سازگاری دین با فطرت آدمی را موجب پویایی و جاودانگی دین می‌داند و در این باره می‌نویسد:
اولاً مایه دین در سرشت بشر نهاده شده است، سرشت همه انسان‌ها یکی است، سیر تکاملی بشر یک سیر هدف‌دار و بر روی یک خط مشی مشخص و مستقیم است،‌از این رو حقیقت دین که بیان کننده خواست‌های فطری و راهنمای بشر به راه راست است یکی بیش نیست.
ثانیاً یک طرح به شرط فطری بودن، جامع بودن، کلی بودن و به شرط مصونیت از تحریف و به شرط حسن تشخیص و تطبیق در مرحله اجرا، می‌تواند برای همیشه رهنمون و مفید و مادر طرح‌ها و برنامه‌ها و قوانین جزئی بی‌نهایت واقع گردد.[3]
2. نیازهای ثانوی و فرعی: که از نیازهای اولیه ناشی می‌شوند و در واقع برای دست یابی به نیازهای ثابت بشرند. این گونه نیازهای در زمان‌های متفاوت و با تحول تمدنها و پیشرفت‌های بشر تغییرات جدی پیدا می‌کنند. به عنوان نمونه آدمی برای دستیابی به علم که یکی از نیازهای ثابت است احتیاج به وسایل دارد و این وسایل در هر عصری متفاوت است، لذا نیاز به وسایل برای علم اندوزی در هر عصری متفاوت است.[4]
با توجه به مطالب فوق یکی دیگر از عناصر جاودانگی دین خاتم بیان قوانین ثابت برای نیازهای ثابت و پیش بینی قوانین متغیر برای نیازهای متغیر است. به بیان دیگر اسلام بر نیازهای ثابت انسان مهر ثابت زده است و نیازهای متغیر آدمی را تابع نیازهای ثابت قرار داده است تا طبق آن نیازهای ثابت در هر وضعیت جدیدی قانون فرعی خاصی وضع گردد. البته دین اسلام در برابر موضوعات متغیر نیز ساکت ننشسته و مردم و جامعه را به حال خود رها نکرده، تا هر کسی با هر نیتی درباره این متغیرها اظهار نظر کند، ‌بلکه در اسلام طرحی نو و جامع به نام اجتهاد پایه ریزی شده است،‌ که مجتهد باید مسائل فرعی پیش آمده را با اصول قوانین شریعت اسلام بسنجد و حکمی منطبق و سازگار با اصول ثابت استنباط کند و فروع نیازهای متغیر را به اصول و نیازهای ثابت پیوند زند. و این چیزی است که اقبال لاهوری آن را قوه محرکه دین می‌داند و می‌نویسد:
اجتهاد نیرویی است که اگر نباشد ماشین دین قابل حرکت است.[5] آیت الله جوادی آملی نیز اصل اجتهاد را پاسخگوی مسایل جدید و بهترین راه برای حل مشکلات متغیر می‌داند.
مطلب مهمی که نباید از آن غفلت شود این است که شریعت پیامبر خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ دارای اصول، ضوابط، مبانی و قواعد فقهی فراوانی است که در طول تاریخ اسلام با اجتهاد مستمر فقهای فرزانه بر مصادیق متغیر و متحول، تطبیق شده و می‌شود و نیازهای متنوع با استنباط احکام آنها از اصول یاد شده برطرف می‌گردد. لذا اجتهاد منزه از قیاس فقهی بهترین راه برای حل مشکلات متغیر است.[6]
بنابراین یکی دیگر از ارکان پویایی شریعت اسلام تشریع اجتهاد است، البته عوامل دیگری نیز وجود دارد که موجب جاودانگی و پویایی دین خاتم و قوانین و مقررات آن در همه ‌اعصار شده‌اند. برخی از آن عناصر عبارتند از:
تشریع احکام اولیه و ثانویه: احکام شریعت اسلام بردوگونه‌اند: احکام اولیه، که ناظر به شرایط عادی و معمولی زندگی انسان‌هایند؛ احکام ثانویه که ناظر به شرایط اضطراری و غیر عادی‌اند.
احکام ثانویه ناظر به احکام اولیه‌اند یعنی در شرایط غیرعادی، آنها را تغییر داده یا به کلی بر می‌دارند. برای نمونه وجوب روزه حکمی اولیه و مربوط به شرایط عادی است ولی در صورتی که وضعیت تغییر کند مثلاً ضرر جانی در میان باشد، قاعده رفع ضرر که حکمی ثانوی است وجوب روزه را رفع می‌کند.[7]
توجه به روح، معنی و هدف زندگی: اسلام در تشریع احکام خود به شکل ظاهر و صورت زندگی که وابستگی تمام و تامی به میزان بشر دارد؛ توجه نکرده است. بلکه به حقایق و روح و هدف زندگی پرداخته است. و با این عمل از هرگونه تصادمی با توسعه فرهنگ و تمدن پرهیز کرده است، ‌و هرگز با مظاهر توسعه و پیشرفت علم و تکنولوژی مخالفت نورزیده است، بلکه با تشویق به عوامل توسعه تمدن یعنی علم، کار، تقوا، ‌اراده و همت و استقامت، خود نقش عامل پیشرفت تمدن را به عهده گرفته است.[8]
پذیرش و وارد کردن عقل در حریم دین: عقل در شریعت اسلام، در عرض کتاب و سنت به عنوان یکی از مبادی استنباط قرار گرفته است و از چنان جایگاهی برخوردار است که در کنار حجت ظاهری، یعنی وحی الهی از آن با نام حجت باطن خداوند یاد شده است.[9]
قاعده اهم و مهم: اسلام به پیروان خود اعلام کرده است که همه دستورهای او ریشه در یک سلسله مصالح عالی دارد از سوی دیگر در خود اسلام درجه اهمیت مصلحت‌ها بیان شده است و در صورت تقابل مصالح گوناگون، اسلام به کارشناسان اجازه داده است با سنجش میزان اهمیت مصالح و با توجه به راهنمایی‌هایی که در تعالیم اسلام آمده است، مصلحت‌های مهم‌تر را انتخاب کنند.[10]
استعداد پایان ناپذیر کتاب و سنت: دین همانند طبیعت است که تفسیر آن پایان نمی‌پذیرد. قرآن و سنت استعداد پایان ناپذیری برای استخراج و استنباط حقایق دارند. وجود چنین منابع پایان ناپذیری برای معارف مورد نیاز بشر، جاودانگی دین را تثبیت نموده و ما را از تجدید نبوت بی‌نیاز می‌کند، زیرا می‌توانیم با مراجعه به آن پاسخ سؤالات مربوط به دین را بیابیم.[11]
اختیارات ویژه حاکم در وضع مقررات جدید: اسلام به حکومت اسلامی اختیاراتی داده است که می‌تواند در شرایط و نیازمندیهای جدید با توجه به اصول و مبانی اساسی اسلامی مقرراتی راوضع نماید که در گذشته موضوعاً منتفی بوده است و این اختیارات شرط لازم حسن اجرای قوانین اسلامی و حسن تطبیق با مقتضیات زمان و حسن تنظیم برنامه‌های مخصوص در هر دوره است.
خلاصه آن که خداوند متعال با گنجاندن این عناصر در دین خاتم آن را از هر گونه کهنگی و انحطاط مبرا کرده و اجازه نداده غبار زمان بر او نشیند. و تا پایان زندگی بشر بر روی زمین می‌تواند بر نیازهای متغیر تطبیق کند و برای هر زمانی سخنی نو و راه‌گشا داشته باشد.
[1] . محمد مجتهد شبستری، نقدی بر قرائت رسمی از دین، تهران، طرح نو، 1379، ص 12 ـ 18 ـ 19، و همو، هرمنوتیک کتاب و سنت، تهران، طرح نو، 1375، ص 55 ـ 56.
[2] . مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، تهران، انتشارات صدرا، چ سوم، 1372، ص 169.
[3] . همان، ص 169.
[4] . همان.
[5] . مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، صدرا، 1362، ص 130 و 134.
[6] . عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 1، قم، اسراء، ص 283.
[7] . مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 194؛ و علی ربانی گلپایگانی، جامعیت و کمال دین، چ اول، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1379، ص 79.
[8] . مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، چ چهاردهم، 1369، ص 127 ـ 128، و مجموعه آثار، ج 3، ص 190 ـ 191.
[9] . مجموعه آثار، ج 3، ص 191.
[10] . همان، ص 193.
[11] . مرتضی مطهری، خاتمیت، تهران، انتشارات صدرا، چ چهاردهم، 1380، ص 135 ـ 145.



      

فلسطینی‏ها ناصبی هستند یا شافعی؟

در روزهای گذشته برخی رسانه های بی نام و نشان با بیان مطالبی اظهار داشتند که حماس، گروهی ناصبی و دشمن اهل بیت است. آنچه در ادامه می خوانید، کنکاشی در مذهب و عقاید مردم فلسطین به خصوص اهالی نوار غزه است.

1- بیشتر مردم فلسطین، پیرو مذهب شافعی هستند و اتفاقاً، ابوعبدالله محمدابن ادریس شافعی، رهبر این فرقه، متولد غزه بوده است. در مورد شافعی بودن مردم فلسطین می توانید به این منبع رجوع کنید: «الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب المعاصرة، مانع بن حماد الجهنی، ج 2، ص 124»

جالب اینجاست که در میان فرقه های چهارگانه اهل سنت، نزدیک ترین فرقه به تشیع از نظر علاقه و احترام به اهل بیت و احکام فقهی، همین فرقه شافعی است.

2-در میان خبرهای منتشر شده از تهاجم رژیم صهیونیستی، خبری بود که دقت در آن نشان دهنده علاقه مندی مردم فلسطین به اهل بیت پیامبر است: بمباران مسجد علی ابن ابی طالب واقع در محله الزیتون شهر غزهتوسط جنگنده های اسرائیلی در روز 10دی.

مدعیان ناصبی بودن مردم فلسطین، به این سؤال جواب دهند که چگونه مردمی می توانند همنسبت بهاهل بیت جسارت داشته باشند و هم آنقدر برای آنها احترام و تقدس قائل باشند که نامشان را بر مساجد خود بگذارند؟

اما در کنار مسجد امام علی ابن ابی طالب شهر غزه، مساجد دیگری نیز به نام اهل بیت وجود دارد.

ـ مسجد «الامام علی ابن ابی طالب» واقع در نابلس

این مسجد در حواره از توابع شهر نابلس، در کرانه باختری رود اردن واقع شده است که در این صفحهتصاویر و مشخصات آن موجود است.
- مسجد فاطمة الزهراء(س)

حداقل 2 مسجد با این نام در فلسطین وجود دارد. یکی در قریه ارتاح، واقع در جنوب طولکرم که دراینجا می توانید تصویر آن را ببینید و دیگری درشهر نابلس که در فهرست این صفحه می توانید نام آن را ببینید. در همین صفحه می توانید نام مسجد امام علی نابلس را هم ببینید.

- مسجد «الحسین بن علی» واقع در نوار غزه و الخلیل!

حداقل 2 مسجد به این نام در فلسطین وجود دارد:

یکی در حی الصبرةواقع در نوار غزه کهدر این صفحه، ضمن ارائه فهرستی از اسامی شهدایاخیر غزه، نام آن آمده است. در این صفحه، ذیل تیتر «أسماء شهداء الصبرة وتل الإسلام»، نام مسجد «الحسین بن علی»را می توانید ببینید. همچنین در همین صفحه، اسامی دو نفر ازشهدای بمباران مسجد علی ابن ابی طالب سابق الذکر هم آمده است.

مسجد «حسین بن علی» دیگر، در خیابان «عین سارة» شهر الخلیل واقع شده است. در این صفحه و این صفحه، اعلامیه هایی در مورد برگزاری یک راهپیمایی در الخلیل آمده است که نقطه شروع آن، مسجد الحسین بن علی، بیان شده است.

3- در مورد شبهه ناصبی بودن مردم فلسطین، شهید مطهری در سال 1349سخنانی داشته اند که در ادامه آن را می خوانیم:

«یک وقتی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است‏، یک وقتی دیدم یک کسی می‏گفت: این فلسطینیها ناصبی هستند. ناصبی‏ یعنی دشمن علی علیه السلام. ناصبی غیر از سنی است. سنی یعنی کسی که‏ خلیفه بلا فصل را ابوبکر می‏داند و علی علیه السلام را خلیفه چهارم می‏داند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است‏. می‏گوید پیغمبر کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب‏ کردند. سنی برای امیرالمؤمنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم می‏داند و علی را دوست دارد. ناصبی یعنی کسی که علی را دشمن می‏دارد. سنی مسلمان است ولی ناصبی کافر است، نجس است. ما با ناصبی نمی‏توانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی می‏آید می‏گوید این‏ فلسطینیها ناصبی هستند. آن یکی می‏گوید. این به آن می‏گوید، او هم یک‏ جای دیگر تکرار می‏کند و همین طور. اگر ناصبی باشند کافرند و در درجه‏ یهودیها قرار می‏گیرند. هیچ فکر نمی‏کنند که این، حرفی است که یهودیها جعل کرده‏اند. در هر جایی یک حرف جعل می‏کنند برای اینکه احساس همدردی‏ نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. می‏دانند مردم ایران شیعه‏اند و شیعه‏ دوستدار علی و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است، برای اینکه‏ احساس همدردی را از بین ببرند، این مطلب را جعل می‏کنند. در صورتی که‏ ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد می‏دیدیم، یکی‏ از آنها آمد به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت‏ من شیعه هستم، این رفقایم سنی‏اند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان می‏گفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم‏. همین لیلا خالد(2) معروف، شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش‏ در مصر گفته من شیعه‏ام. ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور می‏کند و می‏گوید: شما پخش کنید که اینها ناصبی‏اند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین می‏گویند، شنیدید وظیفه‏تان چیست.»(3)

پی نوشت:

?- صهیونیستها تنها 2/5 درصد از سرزمین فلسطین را با خرید زمین به دست آورده اند و مابقی آن را به ضربمسلسل و توپ و تانک و بمب، غصب کرده اند. برای توضیح بیشتر به این آدرس مراجعه کنید:

http://qods.persianblog.ir/post/61

2- چریک فلسطینی که در چند عملیات هواپیما ربایی شرکت داشت.

3- شهید مطهری،آشنایی باقرآن، جلد4، پاورقی صفحه 32. اینگفتار را که شهید مطهری در ضمن تفسیر سوره نور درمسجد الجواد بر زبان آورده اند، به راهنمایییکی از خوانند گان وبلاگ به نام علی به این مطلب اضافه کردم که همین جا از ایشان تشکر می کنم.

برگرفته از وبلاگ یهود شناخت





      

هیئت دولت جمهوری اسلامی ایران در جلسه روز گذشته(یکشنبه) خود لایحه ای را به تصویب رساند که برمبنای آن، به منظور حمایت از مردم مظلوم غزه، شرکت های طرف قرارداد با رژیم صهیونیستی شناسایی خواهند شد و فعالیت آنها به تعلیق در می آید.

تصویب این لایحه اگرچه اقدامی ارزشمند و ضروری است اما باید جزئیات این لایحه به دقت مشخص شود. آیا منظور از شرکت های طرف قرارداد، شرکت هایی هستند که سهام آنها به رژیم صهیونیستی متعلق است یا شرکت هایی که در سرزمین های اشغالی نمایندگی دارند؟

این در حالی است که بعید به نظر می رسد از کشورهای طرف قرارداد با رژیم صهیونیستی، تعریف دوم مورد نظر دولت باشد چون اغلب شرکت های خارجی در مناطق اشغالی فلسطین نمایندگی دارند.

از شرکت های "فورد موتورز، فیات، امی EMI، موییل، لیلاند، اسکوئیب، بریتیش پترولیوم، اگزوگروپ، رولن، آی.بی.ام، فوته هوفنونگ شوتله، آبوت، اونی لور، سیبا گایگی، گروندیک، جنرال الکتریک، کلگیت-پالمولیو، اطلس کوپکو، کرایسلر، براون، وارتا، آی‏تی‏تی، کنتیننتال، آگا AGA، رنو، جان دیر، هوور، فیلیپس، بوش، گلاسکوهولدینگ، باسف، شنایدر، هوخست، کوکاکولا، دایملر بنز، بندیکس، فولکس واگن، مسی فرگوسن، بایر، اونی رویال، زیمنس، سینگر، آی سی آی، ب.اف.گودریچ، نستله، هنکل، پ.اند گمبل، فایزر، گودیر، الکترولوکس، آ.ا.گ AEG، ساندوز، کاترپیلار، ک.اچ.دی، مانسمان، آی ام اریکسون، پی یو کولمان، اولیّوتی، شبکه‏های تلویزیونی: CBC-ABC-NBC و شرکت های فیلمسازی: اونیورسال، یونایتد آرتیست، مترو گلدین مایر، کلمبیا، پارامونت، برادران وارنر و فاکس قرن بیستم" که تعدادی از آنها در ایران نیز فعالیت می کنند و حتی برخی از آنها کارخانه دارند، به عنوان شرکت های متهم به حمایت از رژیم صهیونیستی نام برده می شود.

با این حال، شناسایی شرکت هایی که سهام آنها متعلق به رژیم صهیونیستی است و یا به این رژیم کمک مالی می کنند، باید به سرعت در دستور کار دولت قرار گیرد و نتیجه آن اعلام شود تا سایر شرکت های مبرا از این اتهام و کارگران آنها مورد سوءظن قرار نگیرند.

روزنامه کیهان روز شنبه طومار جمعی از خانواده های شهدا و ایثارگران را منتشر کرد که در آن با اشاره به اینکه بسیاری از شرکت های خودروسازی، مخابراتی و صنایع غذایی تحت لیسانس شرکت های خارجی هستند، تأکید شده است: وزارتخانه های صنایع، بازرگانی و وزارت کار با همکاری مستقیم وزارت امور خارجه با گروه تفحص در سفارتخانه ها، نسبت به اطلاع رسانی صحیح و دقیق از نوع مشارکت رژیم صهیونیستی در شرکت های تولیدی و توزیعی در ایران اظهارنظر صریح کنند تا مردم از خرید محصولات فوق خودداری کرده و دولت نیز در جهت تعطیلی شرکت های فوق در اسرع وقت اقدام نماید.

در ادامه این نامه آمده است: بدیهی است عدم اطلاع رسانی دقیق موجب شک و شبهه و نگرانی پرسنل زحمت کش شرکت هایی خواهد بود که از برند کشورهای خارجی استفاده می کنند و مردم نیز نگران از خرید محصولات شرکت ها هستند. در پایان ضمن تشکر از اقدامات دولت دلسوز در حمایت از مردم غزه تقاضای اعزام نیروهای بسیجی به غزه را داریم.

عدم شناسایی دقیق شرکت های صهیونیستی و لغو فعالیت آنها موجب شده است هرازچندگاهی در جریان برخی رقابت های اقتصادی و سیاسی، شرکت ها یکدیگر را به این مسئله متهم کنند.





      

                                                      

                                                           ژاپنی ها امیرکبیر را نکشتند!
حتما این را شنیده اید که امیر کبیر 14 سال پیش از ژاپنی ها اصلاحات را در نظام سیاسی و اقتصادی ایران آغاز کرد اما ما امیر کبیر را کشتیم اما ژاپنی ها امیر خود را نکشتند و به راه خود ادامه دادند تا جایی که به یکی از قدرتهای بزرگ و پیشرفته جهان تبدیل شدند. ماجرا از این قرار است که امیرکبیر دارالفنون را در (1854 میلادی= 1233 شمسی= 1268 قمری) بنیان نهاد و متاسفانه در همان سال خود به قتل رسید. ژاپنی ها اقدامی شبیه به کار امیرکبیر را در چهارده سال بعد یعنی در 1868در زمان امپراتوری «موتوسو هیتو» (Mutsuhito) و صدراعظمی «هیرو بومی ای تو» (Hirobumi Ito) انجام دادند و دست سپهسالاران کل و عوامل مرتجع و فاسد را از دربار ژاپن کوتاه کردند. و سپس با ساختن مدارسی شبیه دارالفنون، فرستادن محصل به اروپا و استخدام اساتید خارجی، ژاپن را به قول آلبرماله مورخ فرانسوی به اندازه ششصدسال جلو بردند. این تحول که به انقلاب میجی مشهور شد چنان ژاپن را قدرتمند کرد که در سال 1905 میلادی روسیه را شکست داد. اکنون نیز ژاپن بعد از آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیا محسوب می شود.
                                                                     تفاوت ایران و ژاپن

معمولا نوک پیکان حمله به سوی ما ایرانیان باز می گردد که ما ایرانیان بودیم که امیر را کشتیم و اگر نخبه کشی نمیکردیم سرنوشتمان این گونه نمی شد. اما این مقاله می خواهد یکی از دلایل اصلی این اقدام را واشکافی کند: درست است که امیر کبیر ایران توسط ایرانیان به قتل رسید اما در واقع به دست ایرانیان به قتل نرسید!

بیایید با هم مروری به وضعیت دو کشور ایران و ژاپن در آن زمان بیندازیم. ایران در یک موقعیت بسیار سوق الجیشی و استراتژیک واقع است، ایران در همسایگی هند پرسودترین مستعمره انگلیس واقع است و لذا بریتانیا به دربار ایران توجه ویژه دارد و در مقابل نیز مخالفان انگلستان مانند روسیه و فرانسه به ایران به مثابه راه رسیدن و ضربه زدن به هندوستان نگاه می کنند. از سوی دیگر ایران سرزمینی غنی با معدن و منابع طبیعی سرشار است که در اواخر قرن نوزده نفت نیز به آن اضافه می شود، اما ژاپن در هیچ نقطه سوق الجیشی قرار ندارد و اساسا برای هیچ استعمارگری جذابیت چندانی ندارد. این جزیره آتشفشانی منابع چندان غنی طبیعی و معدنی هم ندارد که طمع استعمارگران را بر انگیزد. لذا عملا این کشور هیچ گاه مورد توجه خاص و جدی استعمارگران قرار نگرفت و هیچ گاه هم مستعمره نگردید. از همین نقطه تفاوت مهم می توانیم وارد بحث شویم.

                                                                ما امیر کبیر را نکشتیم!

در دوران شاه عباس صفوی روابط ما با اروپاییان از سر قدرت و اقتدار است. در زمان سلطان حسین صفوی این رویه اندکی کمرنگ می شود اما رویه شاه عباس، در زمان کریم خان زند، نادرشاه افشار و آغامحمدخان قاجار ادامه می یابد. در زمان فتحعلی شاه و به دنبال شکست ما از روسیه، نفوذ و سیطره انگلیس و روس در ایران آغاز می شود. از این زمان به بعد شما در هر اتفاق مهمی که در تاریخ ایران می افتد می توانید نفوذ و جاپای استعمارگران را ببینید. مگر به هر حال بخشی از شکست ما در جنگ با روسیه به انگلستان و توطئه هیا او باز نمی گردد؟ مگر نه این است که محمدشاه قاجار یاغیان افغانی را که داعیه جدایی از ایران داشتند را شکست داد اما بعد از آنکه انگلستان سواحل جنوبی ایران را تصرف کرد مجبور به عقب نشینی گردید؟ مگر نه این است که در واقعه قتل قائم مقام فراهانی دیگر صدراعظم بزرگ ایران و معلم امیرکبیر، سفیر انگلستان دخالت داشت؟ مگر جیمز فریزر مامور انگلستان در ایران که به صورت جهانگرد وارد کشور شد، درمورد میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی به مقامات لندن چنین گزارش نداد: "بدیهی است که در مرحله اول باید از دست وزیری که باعث اصلی همه این بدبختی هاست خلاص شد."

و مگر نه این است که در قتل امیرکبیر نیز به وضوح دست انگلیس و روس دیده می شود. سفرای روسیه و انگلیس در آن زمان در یک چیز اتحاد داشتند و آن این بود که امیر کبیر نباشد.

امیر کبیرهای ژاپن، آسوده از دخالت بیگانگان تنها در یک جبهه می جنگیدند اما امیرکبیر ایران، قائم مقام فراهانی و... راهی بس دشوار در پیش داشتند: جنگیدن در دو جبهه داخلی و خارجی؛ و همگی جان خود را در این راه گذاشتند.

بگذارید جلوتر برویم مگر نه این است که در ماجرای مشروطه، لیاخوف روسی مجلس ایران را به توپ بست؟

شما به رضاخان دقت کنید: رضاشاه را انگلیسی ها به قدرت رساندند اما همین که دیدند که به سمت آلمانها متمایل شده و دیگر حرف شنوی ندارد مگر تغییرش ندادند؟

مگر نه این است که آمریکا در ایران کودتا کرد تا دولت مصدق که با همراهی آیت الله کاشانی و نواب صفوی نفت را ملی کرده بود، سرنگون سازد؟

در واقع سلسله مداخلات توسعه طلبانه استعمارگران به ویژه انگلیس و آمریکا به طور جدی از زمان فتحعلی شاه آغاز شد و تا زمان انقلاب اسلامی به درازا کشید. تا این که انقلاب ایران با شعار نه شرق و نه غربی در برابر توسعه طلبی های استعمارگران ایستاد و در واقع توسعه بومی و نوسازی راستین ایران از این زمان آغاز گردید. اما در تمام طول این مدت امیر کبیرهای ژاپن، آسوده از دخالت بیگانگان تنها در یک جبهه در برابر منفعت طلبان داخلی می جنگیدند اما امیرکبیر ایران، قائم مقام فراهانی و... راهی بس دشوار در پیش داشتند: جنگیدن در دوجبهه داخلی و خارجی و همگی جان خود را در این راه گذاشتند. شاید اکنون بتوان بهتر فهمید چرا ژاپن توسعه یافت و ایران توسعه نیافت و شاید باز هم بتوان بهتر فهمید که چرا استعمارگران امروز دنیا از انقلاب ایران وحشت دارند. چون ایران هنوز در مکانی بسیار ژئواستراتژیک و ژئو پلیتیک و بر فراز منابع عظیمی از نفت و گاز قرار دارد و ژاپن همچنان نه در جای مهمی است و نه چیز مهمی دارد.(1)

پس اگرچه امیر کبیر را برخی عناصر خودفروش داخلی کشتند اما "ایرانیان" امیر کبیر را نکشتند!

1- نگارنده در صدد نیست که این را تنها عامل بداند، بی تردید عوامل دیگری نیز نقش داشته اند اما این عامل نقشی تعیین کننده داشته است.

حمید نساج

گروه جامعه و سیاست

برگرفته از سایت تبیان





      

دریافت حق شرکت در مسابقات

س: اگر براى برگزارى یک دوره مسابقه، از شرکت کنندگان پول (حق شرکت یا ثبت نام) دریافت شود و قرار باشد که از محل همان دریافت‌ها جوایزى به شرکت کنندگان برتر داده شود، با توجه به اینکه هدف شرکت کنندگان به دست آوردن آن جایزه است، آیا این رویه شرعاً ایراد دارد یا خیر؟ یعنى مصداق شرط بندى پیدا خواهد کرد؟
ج) اگر به صورتى نباشد که از بازنده چیزى بگیرند که به برنده بدهند، مانعى ندارد والا صورت شرعى ندارد و همان شرط بندى است.

برد و باخت در بازى‌هاى اینترنتى

س: بعضى از سایت‌هاى خارجى بازی‌هاى اینترنتى دارند که باید ابتدا مقدارى پول داد تا وارد بازى شد اگر ببریم اصل پولمان و جایزه به ما تعلق مى‌گیرد و اگر ببازیم پول خود را از دست مى‌دهیم. بازى کردن و پول دادن به این سایت‌ها چگونه است؟
ج) جایز نیست.

تماشاى قمار بازى دیگران

س: تماشاى پاسور بازى دیگران چه حکمى دارد؟
ج) اگر مستلزم مفسده و یا تأیید عملى آن محسوب شود، جایز نیست.

آواز زنان

س: گوش دادن به آواز زنان در صورتى که از لحاظ شعر و موسیقى لهو و لغو نباشد چه حکمى دارد؟
ج) اگر آواز زنان بگونه‌اى باشد که مهیج شهوت گردد و یا گوش دادن به آن موجب ترتب مفاسد باشد جایز نیست گوش کند.

فرزندان و موسیقى حرام

س: با توجه به اینکه فرزندان ما هنوز به تکلیف نرسیده‌اند و در رفت و آمد با اقوامى که نوار غنا گوش مى‌دهند ممکن است به آن نوار علاقه پیدا کنند و با توجه به اینکه چنانچه آنها را محروم کنیم ممکن است پنهانى آن را گوش دهند تکلیف چیست؟
ج) گرچه بچه نابالغ تکلیف شرعى ندارد و استماع غنا و موسیقى حرام، بر او حرام نیست لیکن اقدام بزرگترها بر در اختیار گذاشتن نوار موسیقى حرام و غنا براى اطفال جایز نیست؛ و تکلیف شرعىِ والدین کوشش در آشنا کردن اطفال پیش از بلوغ بر ضوابط و موازین و اخلاق شرعى است و جایز نیست به عذر این که بچه تکلیف ندارد او را در ارتکاب هر عملى آزاد بگذارند.

آدرس: http://www.leader.ir/langs/fa/





      
شب هنگام محمد باقر -طلبه جوان-در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.
دختر پرسید: شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید.
صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان  نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ....
محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد.
شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه ؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ...
علت را پرسید. طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود




      

بنام خدا
در کشور ما رئیس جمهور با رای اکثریت مردم و تنفید رهبر انقلاب، سکان عالی‌ترین مقام اجرائی کشور را به دست می‌گیرد. به محض تصدی مسند ریاست جمهوری، برای همه‌ی مردم، حتی آنهائی که به رقبایش رای داده‌اند، یا اصلاً رای نداده‌اند، او رئیس جمهور قانونی آنهاست، چه بپسندند و چه نپسندند.
رئیس جمهور، نماد حاکمیت، اقتدار، عزت و شکوه یک ملت است. اگر کسی در مجامع بین المللی، به رئیس جمهور یک کشور توهین کند، انگار که به تمام مردم آن کشور اهانت کرده است.


احمدی نژاد ، خاتمی ، هاشمی


پس از روی کار آمدن دولت جدید (تابستان 84)، رویه‌ی بسیار ناپسندی در بعضی مجامع مخالف و منتقد دولت شکل گرفت که در دورانهای گذشته با این حجم انبوه، کاملاً بی سابقه بوده است. این رویه عبارتست از ساختن، پرداختن و تکثیر انواع توهین‏های شخصی به رئیس جمهور منتخب مردم.
به محض انتخاب آقای دکتر احمدی نژاد به این سمت، وبلاگهائی درست شد که کارشان صرفاً توهین شخصی به رئیس جمهور بود و بسته به شخصیت اجتماعی نویسنده، حد و مرز این توهین‌ها گاه به کلمات و عبارات سخیفی کشیده می‌شد که میتوان به جرات گفت، خود نویسنده هم نمی تواند آن کلمات را در حضور افراد حقیقی بر زبان آورد و از گفتن آن شرم خواهد نمود.
پس از مدتی که بازار پیامک داغ شد، این توهین‌ها رویه‌ی ناپسند خود را از این طریق ادامه داد و در عین حال هر روز شاهد شکل گرفتن ابعاد جدیدتری از این روند بوده‌ایم که البته بعید می‌نماید طبیعی و خودجوش هم باشد. شاید در تاریخ ایران این حجم بالا از توهین شخصی به یک مقام عالی کشور، سابقه نداشته است.
اما آنچه مرا به نوشتن این یادداشت، مصمم‏تر کرد، سیل توهین‌هائی است که این روزها بعد از پخش هر قسمت از سریال "یوسف پیامبر" از طریق، پیامک و اینترنت به اشکال مختلف منتشر می‌شود. واقعاً مایه‌ی تاسف است که خیلی از ماها هم بدون توجه به ماهیت کار، اینها را که در قالب لطیفه‌های دقیق و ساختارمند طراحی شده، به راحتی منتشر و بازگو می‌کنیم و ابزاری می‌شویم برای اشاعه‌ی زشتی و نابهنجاری.
این کار از نظر شرعی خلاف مسلم است و از لحاظ هنجارهای متعارف اجتماعی کاری بسیار ناپسند و غیراخلاقی.
ربطی هم ندارد به اینکه رئیس جمهور احمدی‌نژاد باشد یا خاتمی یا هاشمی یا هر کس دیگر.
نفس توهین شخصی به بالاترین مقام رسمی و قانونی کشور، ناپسند است.
رئیس جمهور نماد اقتدار و عظمت یک کشور در بین سایر کشورهاست و هر گونه اقدام یا مشارکت در توهین شخصی به او، در حکم توهین به ملیت ایران و ایرانی است.





      
غزه در سال نو میلادی



      
   1   2   3      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم