سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

نقل از وبلاگها

دستی میان موهایش کشید و سیگارش را خاموش کرد نگاهی پدرانه به صورت دخترش کرد و گفت دخترم هیچ مردی ارزش آن را ندارد که تو حتی ناخن پای خود را برایش برهنه کنی مگر اینکه اون روحش را فقط برای تو برهنه کرده باشد. صحبتهای چارلی چاپلین با دخترش بود که از خاطراتش خواندم.
دوختن لباسهای تنگ برای مردم هزار سال پیش کاری چندان دشوار و پیچیده نبوده که نتوانند از عهده آن برآیندو امروزه هم دشوار نیست . . . علاوه براین مردم قدیم هراندازه هم که مطابق معیارهای غربی عقب مانده فرض شوند این اندازه می فهمیده اند که اگر شلوار را گشاد ندوزند ،دامن و پیراهن راکوتاهتر کنند صرفه جویی کرده اند و این خود به نفع آنهاست . پس نمی توان گفت این تفاوت در شکل لباس ناشی از پیشرفت و عقب ماندگی است و نمی توان گفت که شرقیان هم اگر می توانستند مثل مردم امروز غرب لباس می دوخته اند . باید گفت : این جهان بینی و نظام ارزشهای شرق است که اقتضای چنان لباسی را دارد و لباس امروزغرب نیز متناسب با جهان بینی و فرهنگ امروز غرب است.
در فرهنگ غربی که هیچ فردایی پس از مرگ در انتظار انسان نیست و هیچ بهشتی او را به خود دعوت نمی کند ، انسان چه می تواند بکند ؟ همه فرصتهایی که او برای بودن دارد همین فاصله کوتاه تولدتامرگ است و او که جز در این فرصت مجال دیگری برای بودن ندارد، ناچار است تا می تواند از هر آنچه در این دنیا برای او لذت بخش و لذت آور است ، بهره گیری نماید . . . و یکی از چیزهایی که می تواندبه او لذت ببخشد «بدن آدمی » است .
در نقاشی نیز تفاوت آشکاری میان آثار این دوره و آثار قبل ازآن مشهود است بهترین راه برای درک تفاوت دوبینش جدید و قدیم مقایسه صورت هایی است که نقاشان به تخیل خود از مریم مقدس کشیده اند . اکنون در صورت این مریم دنیوی شده آن شرم مقدس دیده نمی شود . حتی ارزش مریم نیز در این دوران به زیبایی ظاهری اوبستگی دارد .

نیاز به ابراز وجود خود به دیگران، در جامعه فاقد ارزش های معنوی، به این دلیل است که تنها جامعه اصالت دارد وخود نمایی کردن و لذت بردن تنها چند روزی بیش نیست. لذا مدسازان از این عطش سیری ناپذیر سودجویی می کنند مانند مردانی که نمایش لباس زنانه خود را وسیله ای برای اعلام وجود و جلالت خود قرار می دهند . در جامعه های غربی که نظام اداری محکم و جا افتاده ،ماشینیسم و تسلط نظامهای اقتصادی و دولتها بر آموزش و پرورش و وسایل ارتباط جمعی ، افراد جامعه را روزبه روز به هم شبیه ترمی کند . . .» فرد وقتی نتواند خود را از راههای منطقی ومعقول ممتاز و مشخص کند به هراقدام دیگری دست می زند و سعی می کند با ایجاد هرگونه تغییری در شکل لباس و نوع آرایش سرو صورت توجه دیگران را به خود جلب کند و خود را از گم شدن درجامعه نجات دهد . چرا که او که به حقیقتی برتر از جامعه مثلاخدا معتقد نیست ، گم شدن در جامعه را فنای شخصیت و مرگ خودمی داند .»


یکی از مهمترین تفاوت های مغز انسان با سایر موجودات در لوب اهیانه (پیشانی) مغز,است.
هرچه انسان متکاملتر شده لب اهیانه مغز هم رشد و تکامل بیشتری را داشته..
در این لوب اهیانه قسمتی بسیار تکامل یافته وجود داره که در فرد ایجاد حجب و حیا میکند..
هنگامی که محققین برای درمان برخی بیماران مانند شیزوفرنی مجبور بودن قسمتهایی از لب اهیانه را تخریب کنند متوجه شدن فرد بعد از درمان تمایلی برای لباس پوشیدن ندارد و ترجیح میدهد که برهنه باشد!
با تحقیق و مطالعات بیشتر مشخص شد قسمت پیشرفته ای در این لوب وجود دارد که باعث حجب و حیا در انسان میشود..
برهنگی نوعی اعتراض مدنی  مدرن است ولی گاه انساها کرامت خود را پایمال می کندد و زینت وجودی خود را به نمایش می گذارند از دختر مصری که خود را برهنه کرد تا گلی خانم فراهانی فقط یک مقدار فاصله است.شاید هر دو عصیان کردند بر عقایدی که قبول ندارند.یکی به عقاید اسلامی و حکومت اسلامگرا اعتراض کرد و دیگری به اعتقادات ملت خود، ملتی که بابت پایبندی به اعتقادات خود هزاران جوان پاک خود را فدا کرده است.
خانم فراهانی انسان هرچه از نظر مغزی متکاملتر باشد با حیاتر و باحجاب ترمیشود و در آخر می خواهم به تو و تمامی هم فکرانت بگویم اگر این کار نوعی اعتراض است پس فاحشه ها و بازیگران فیلم های پورنو جزو معترض ترین آدم های روی زمین هستند چون همیشه خود را برهنه میکنند.






      

با سلام

ذهنم مملو از مطالبی است که برای آنها دغدغه داشته و دارم.جایی نیست تا بتوانی بیانشان کنی جز وبلاگ خودت.اما اینکه صدات به جایی میرسه یا نه، نمیدونم.اما همین قدر که احساس نوعی آرامش با نوشتن برامن حاصل بشه کافیه.

داشتم فکر می کردم فرزندان ما در این برهه زمانی چه می کنند؟فرزندانم در منزل با توجه به محدودیت های ایجاد شده توسط من در مورد اینترنت و بازی با رایانه و... پناهشان به رسانه ملی است.

در یک حساب سرانگشتی که حاصل فکر چند ده دقیقه ایم بود آنقدر دلم برایشان سوخت که چون منی دل به گریه سپردم و قطرات اشک از گونه هایم جاری شد.

به راستی رسانه ملی با ما چه می کند؟

پاسخ آینده فرزندان چون منی را که خواهد داد؟

مختصر تفکری!واقعا فرزند پسر و دخترم را به که سپرده ام؟می گویید نسپرم؟خب راهکار؟بعد از آن چه کنم؟یک خط پر سرعت اینترنت بگیرم و در اختیارشان بگذارم؟نه.این پاسخ من نیست.سرمایه این رسانه ملی را که تامین می کند ؟جز من ها؟برای چه؟

وقتی سریال های شبانه تلویزیون را در کنار فرزندانم می بینم آه حسرت از نهادم بلند می شود.بوی لجن نوع غذایی که پخت می شود و در کام فرزندانم ریخته می شود آزارم می دهد.اما چه کنم؟این سوالی است که نه می دانم از که باید بپرسم و نه به کجا باید ارجاع بدهم.

فرزند دختر من در پای این رسانه ملی می خواهد حجابش را یاد بگیرد.برنامه های آموزشی و مذهبی را چقدر حوصله دارد ؟بیشترین وقت او در پای فیلم ها و سریال ها و انیمیشن ها و...می رود.چه یاد گرفته است؟

منی که پدرش هستم هرچه به ذهنم فشار آوردم آخرین باری که چادر در فیلم ها و سریالهای رسانه ملی دیدم کی بود و کجا بود به یک نکته مثبتی برنمی خورم تا بتوانم آن را شاهد مثال خود کنم.فرزندم که سهل است.

فرزند پسرم من که میخواهد و می خواهم در پای این رسانه ملی ادب و مذهب و نماز و...یاد بگیرد ،من که پدرش هستم نمی توانم نکته مثبتی را یادآوری کنم فرزندم که سهل است.

خودم نیز بعنوان پدر و همسرم نیز بعنوان مادر می خواهیم زندگی دینی و تفریح سالم و.... را یاد بگیریم که....

داستان گاو هفت من شیر را شنیده ای؟رسانه ملی را در حد و قواره آن میبینی که هفت من شیر بدهد؟باور کنید نمی دهد که اگر بدهد چه فایده که لگدش زده و.....

سریال های این شبها مثل ثریا و شیدایی و....آخر آموزش اند اما نه از نوع مثبت که تمام آن منفی به تمتم معنا است.بخدا آدم دگم و مرتجع و خشک مقدس و...نیستم.اما باور کنید تمام اعتقادم در این سریال ها به سخریه گرفته شده است.توقع دارید چه بگویم؟

شما بگویید آخرین باری که نماز خواندن فردی را در یک فیلم،سریال و... دیده اید کی و چگونه بوده است؟

آخرین باری که احساس کردید مثل زندگی مردم ایران به تصویر کشیده شده است کی بوده است؟

آخرین باری که فضای یک خانه مثل محل زندگی شما به تصویر آمده کی بوده است؟

آخرین باری که............

هر چه گفتند و فریاد زدند و ناله کردند و.......اما در پاسخ آمد:

گوش اگر گوش من و ناله اگر ناله تو                          آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

آنقدر این فرهنگ اشتباه را به ذائقه ما خوراندند که امروز دیگر یاوری نیست تا دستت را بگیرد و معینت باشد.امروز باید گفت:رسانه ملی بسان ویژه نامه خاتون شده است.اما.......

 





      

 کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید. تفاوتش فقط همین قدر است که ممکن است حسین در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا…! «شهید آوینی»





      





      

زیارت اربعین امام حسین(ع) یکی از نشانه های شیعه است. مرحوم شیخ طوسی(ره) در این باره روایتی را از امام حسن عسکری(ع) نقل کرده اند: «علامت مؤمن (شیعه) پنج چیز است: نماز 51 رکعتی (17 رکعت واجب و 34 رکعت مستحبی و نافله)، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست، پیشانی را در سجده بر خاک نهادن و بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.» (تهذیب الاحکام، ج 6، ص 52؛ مصباح، کفعمی، ص 648.)

ادامه مطلب...



      
 

وقتی آدما با مشکلی روبرو میشن ,وقتی طاقتشون در برابر سختی ها تموم میشه, وقتی حوصلشون سر میره  ,سرشون رو به طرف آسمون بلند می کنن و با داد و فریاد می گن خدایا مگه من چه گناهی کردم ؟

ادامه مطلب...



      

ه این فکر میکنم که زندگی همچون بازی مار و پله است

گاهی به خانه ای میرسی که سر نردبان توکل به خدا در آنجاست؛ از آن بالا می روی و صعود می کنی و به سرعت از دیگران جلو میزنی و فاصله میگیری...

گاهی هم به خانه ای میرسی که نوک نیش مار در آن است و به وسوسه ای از جانب شیطان سقوط می کنی و فرسنگ ها به عقب برمیگردی...

مهم این است که به خانه ی نهایی یعنی لقای پروردگار برسی؛ هرچه بیشتر دل به نردبان توکل و یاری خدا بدهی و کمتر دچار لغزش و وسوسه ی شیطان شوی زودتر به مقصد خواهی رسید...

تفاوت در این است که آنجا تاس را شانسی پرتاب می کردی اما باید تاس زندگیت را با آگاهی پرتاب کنی... پس بسم الله بگو و تاس زندگیت را بینداز و بازی را شروع کن!

ایمان داشته باش که میتوانی به خانه ی آخر هم برسی!!!





      

استفتاء درباره حکم سیگار
ضمن عرض سلام به محضر مبارک فاضل و دانشمند و فقیه و مجتهد زمان، حضرت آیة اللّه العظمى مکارم شیرازى، از جهت کسب آگاهى و اعلام نظر، سروده زیر تقدیم مى گردد.
از کرمانشاه غلامحسین توانا

ادامه مطلب...



      





      

 

گروه تاریخ انقلاب- در روزهای اخیر سایت شخصی و رسمی آقای اکبر هاشمی رفسنجانی می کوشد تا با مشابهت سازی میان اتفاقات سال‎های ابتدایی انقلاب و فتنه 88 و مشابهت سازی ابوالحسن بنی صدر و محمود احمدی نژاد به توجیه اقدامات رئیس مجمع تشخیص در فتنه 88 به‌ویژه نامه بدون سلام و والسلام او بپردازد، به‌طوری که در آخرین مورد حتی مصاحبه‌ای از آقای هاشمی منتشر کرده که وی در آن، توضیحاتی را درباره نامه‌های سال 58 و 59 به امام خمینی و نامه سال 88 به رهبر معظم انقلاب مطرح کرده و این نامه‌ها را از یک جنس دانسته است.

رجانیوز، در حالی که پیش از این نامه سال 58 تعدادی از اعضای حزب جمهوری اسلامی به امام راحل در مورد بنی‌صدر، منطق و ادبیات به‌کار رفته در آن را با نامه سال 88 هاشمی مقایسه کرده بود، به‌منظور تبیین بهتر موضوع، نامه‌ای از شهید آیت‌الله دکتر بهشتی به امام(ره) در 22 اسفند سال 59 (یک هفته پس از غائله 14 اسفند بنی‌صدر) را بازنشر می‌دهد تا هم نمونه‌ای از ادب نامه‌نگاری به رهبری انقلاب را نشان دهد و هم اصالت خط و روش در برابر اشخاص را. نکته جالب اینکه، شهید بهشتی این نامه را در حالی که ادب و منطق در آن موج می‌زند، برای جلوگیری از هر گونه سوء استفاده تقدیم امام خمینی می‌کند، نه اینکه اول نامه‌اش را به رسانه‌ها بدهد، بعد خدمت امام(ره) ارائه کند:

ادامه مطلب...



      
   1   2      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم