سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

به خبر زیر توجه کنید:

نخستین محفل انس با قرآن به مناسبت ایام الله دهه مبارکه در مسجد جامع شهر برزک کاشان برگزارشد  .

«به گزارش پورتال خبری کاشان و به نقل از روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کاشان حجت الاسلام والمسلمین حلاجی مفرد امام جمعه شهر برزک کاشان در این آیین گفت : از مسئولین فرهنگی و متولی اینگونه محفل ها درشهرستان خواستارتوجه در برنامه ریزی و برگزاری برنامه های بیشتری در این زمینه در شهر مذهبی برزک گردید.

   

 امام جمعه شهرستان آران و بیدگل نیز در این آیین گفت : قرآن کتاب نور و هدایت است و پیامبر اسلام(ص)همه امت اسلام را به تمسک جوئیدن به قرآن و اهلبیت  (س)امر کرده است و از تک روی در این زمینه نهی نموده است.

 

حجه الاسلام و المسلمین موسوی افزود : در زمان طاغوت اسلام و مذهب به مسلخگاه برده شده بود و بی دینی و بهائیت مورد توجه جامعه آنروز در نزد حاکمان و استکبار غرب  بود و دینداری و مسلمانی مورد تحقیر و حملات رژیم قرار داشت که با تمسک به قرآن و اهلبیت و یاری خداوند بزرگترین منکر زمانه که همان رژیم طاغوت رضاخانی بود را سرنگون گردید.

 

وی با اشاره به دستاورد های انقلاب اسلامی آن زمان که همه کار های مملکت توسط مستشاران غربی  انجام می گرفت و شاه مملکت بدون اجازه سفارتخانه های بیگانه اجازه تصمیم گیری در امور مملکت را نداشت.

 

به گفته وی ، امروز به برکت انقلاب امام و امت و قرآن و اهل بیت (ع)  در عرصه های اقتصادی ،علمی ،نظامی و.... با وجود مشکلات ناشی از تحریم های دشمن به  برکات ، پیشترفت های چشمگیر به دستاورد های  قابل توجهی  رسیده ایم .

 

 این برنامه در راستای طرح فرهنگی مصوب کمیته فرهنگی تخصصی  فرمانداری ویژه کاشان توسط مجری برنامه موسسه فرهنگی قرآنی نهاد قرآن کریم کاشان و با همکاری بخشداری ،شهرداری ،شورای اسلامی شهر ،ستاد نماز جمعه،کانون های فرهنگی هنری منطقه،کانون نرجس و معین منطقه برزک،اداره اوقاف و امور خیریه،اداره کتابخانه های عمومی، سازمان رفاهی تفریحی شهرداری و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان  کاشان برگزار شد.

 

در این برنامه که با همکاری دستگاههای فرهنگی شهرستان کاشان و شهربرزک به مناسبت بزرگداشت دهه ی فجر انقلاب اسلامی با حضور قاریان وحافظان ممتاز شهرستان همراه بود  به اجرای برنامه های متنوع از جمله تواشیع،قرائت،مسابقات حضوری و.....پرداخته شد و همچنین از پیشکسوتان قرآنی شهر برزک تجلیل بعمل آمد.»

http://knp.ir/?sysid=1&newsid=8540

 

  ................

آنچه جلب توجه می­نماید دست­اندرکاران برگزاری این برنامه هستند که از اصل کار جلو زده اند..ضمن تشکر از برپایی این مراسم، آیا به نظر نمی­رسد ماحصل این همه نهاد برگزار کننده بسیار کم بوده است؟در این برنامه یک حافظ کل، یک قاری قرآن و یک گروه تواشیح به اجرای برنامه پرداختند و حضور جوانان و نوجوانان بسیار کم­رنگ بود.

ضمنا مراسم در محل آستان مقدس امامزاده سراج الدین بن موسی بن جعفرعلیه السلام برگزار گردید.





      

آیت الله مهدی احدی از اساتید حوزه علمیه قم و صاحب تفسیر فروغ گفتند: حدود 20 سالی است به مدت 10 روز ، بعد از نماز صبح ، جلسه ای داریم در شهرمان بابل. روزی وقتی از منبر پایین می آمدم ، دیدم آقایی که همیشه جلوی منبر می نشست و اتفاقاً اهل اشک هم بود آمد و گفت: حاج آقا یک وقتی به من می دهی ؟ گفتم : بلی گفت :حاج آقا دیگه می خواهم بگم . گفتم :بگو گفت : من جوان لاتی بودم در شهر ، تا اینکه انقلاب پیروز شد . یک مرتبه همه داشتند با یک مینی بوس به جماران خدمت امام می رفتند ؛ به من گفتند تو هم بیا دیگه ! گفتم : بابا ! ما و این همه معصیت ... اما سید را دوست داشتم . به هر حال ما هم آمدیم جماران خدمت امام . امام آن روز ملاقات نداشت اما مردم آنقدر شعار دادند که حاج احمد آقا گفت : شما صبر کنید ساعت ده و نیم به بعد بیایید دست امام را ببوسید و بروید . ما هم ساعت ده و نیم به صف برای دست بوسی امام ایستادیم ؛ همه دست امام را بوسیدند تا نوبت به من رسید . تا آمدم دست امام را ببوسم ایشان دستشان را کشیدند ! من خیت شدم و امام هم فهمید که من خیت شدم . تو همان حال و هوای لوطی گری و لاتی با خودم گفتم :بابا مرد حسابی برای همه داشتی ، اما برای من دست کشیدی ؟ خوب اگه میدونستم نمی آمدم . بعد آمدم که از درب بروم بیرون ، محافظ امام برگشت و گفت : آقای فلان ! جوان ! شما بیرون نرو . با خودم گفتم نکند می خواهند من را بازداشت کنند ؟ مجدداً محافظ گفت :به شما میگویم نرو ! امام با شما کار داره . منتظر ماندم تا همه دست امام را بوسیدند و رفتند . من رفتم داخل اتاق امام و دیدم حاج احمد آقا هم داخل اتاق نشسته است . امام با اشاره به حاج احمد آقا فرمود برو بیرون . بعد امام فرمود : دستم را کشیدم ناراحت شدی ؟ گفتم :بله آقا . اینها همشهری های من هستند ، همه دستتان را بوسیدند چرا من نه ؟ امام فرمود :پسرم چرا نماز نمی خوانی ؟ گفتم : تو از کجا می دانی من بی نمازم . امام فرمود :پسرم چرا گناه میکنی ؟ خدا چه بدی به تو کرده ؟ گفتم :حاج آقا شما از کجا می دانید ؟ امام فرمود :شما هم به این مقام می رسید ، عمل کن به دینت . بعد انگشترشان را درآورد و گفت :این انگشتر مال تو ، به کسی نگو ، و انگشتر را به من داد . بعد فرمود :تو خوب میشوی ، خوب میشوی ! و با دختر یک آیت الله ازدواج میکنی ، بعد که ازدواج کردی بچه دار نمیشوی ، راه کربلا باز میشود . در سفر اول کربلا نه ، در سفر دوم پایین پای حضرت عباس (ع) ایست قلبی میکنی و می میری و تو را کنار قبر حضرت عباس (ع) دفن میکنند ! ولی این مطالب را به کسی نگو . حاج آقای احدی همه مطالب امام تا اینجا درست بود . داماد یکی از آیات شدم ( آقای احدی : اسمش را بگویم می شناسید) بچه دار هم نشدم . سفر اول کربلا را رفتم و حالا دومین و آخرین سفر کربلای منه . کل مطالب را بر روی نوار هم ضبط کردم . همه را گفتم . فقط سّر من را بدونید . اگر من از دنیا رفتم مطلب را آشکار کنید . ( این نوار به نشر آثار امام هم فرستاده شد ) بعد ایشان رفت کربلا و ما منتظر بودیم . درست کنار قبر حضرت عباس (ع) در حال زیارت نامه خواندن ایست قلبی کرد و از دنیا رفت . آمدند که او را برای دفن از حرم بیرون ببرند ، خدام حرم حضرت عباس (ع) آمدند و گفتند : کجا ؟ حضرت عباس (ع) به ما پیغام داده که این مرد را پایین پای من دفن کنید . الان کفشداری حضرت عباس (ع) که میروید ، در پایین پای حضرت دفن است . بالایش نوشته شده عباس مرندی .





      
هو الشاهد

Inline image 1

چرا صدای مردم را درمی‌آورید؟ من از لسان اسلام نصیحتشان می‌کنم که باهم اختلاف نکنید
چه میراثی هست که می‌خواهید قسمت کنید و سرش اختلاف می‌کنید؟
این همه مردم جوان‌هایشان را دادند و میراث برای شما گذاشتند که شما اینطور توی سر هم بزنید و فساد ایجاد کنید؟
میراث پدر کدامتان است که اینگونه می‌کنید؟
حضرت امام خمینی رحمة‌الله علیه فرمودند
مسلمین «ید واحده» باید باشند. اینقدر در مجلس با هم اختلاف نداشته باشند، جهات شرعی را حفظ بکنند، جهات اخلاقی را حفظ بکنند
هی این به او بدگویی کند، او به این بدگویی کند، این اسباب ناراحتی مسلمانهاست. آقایان می‌گویند، مسلمانها می‌گویند
خوب ما خون بچه‌هایمان را داده‌ایم، یک قبرستان اینجا پر است از جوانهای ما، قبرستانهای شهرستان پر از جوانهای ماست که در راه این مملکت و در راه این اسلام اینها کشته شده‌اند
حالا که اینها کشته شده‌اند، آقایان آمده‌اند از خارج و از داخل، با هم نشسته‌اند دعوا می‌کنند
سر چه میراثی دعوا می‌کنید؟ میراث پدر کدامتان است؟
یک قدری آرام باشید. یک قدری توجه کنید به مسائل. هر وقت هر کدام صحبت [می‌] کنید به ضد دیگری نباشد که این خلاف آداب اسلام است
خلاف آداب مسلمین است، خلاف انسانیت است، خلاف مشی انبیا و مشی اولیاست. نکنید این کار را
یک قدری آرام باشید. یک قدری هوای نفس را کنار بگذارید، اشتهار را کنار بگذارید. تمام گرفتاریهای ما سر این هوای نفسی است که ما داریم
اعدا عدوّ انسان این نفْس انسان است که در بین جنبیه است.
این اعدا عدوّ انسان است. یک قدری جلویش را بگیرید، یک قدر مهار کنید
(صحیفه امام خمینی جلد 13 صفحه 80)


لینک فیلم صحبت فوق

 http://www.jahannews.com/vdcev78wpjh8fei.b9bj.html




      

ساندیس خوران





      

 1- دوستی می گفت در کارخانه ای کار میکنم . صاحب آن کارخانه ماشین بی ام و خریداری کرده است.در مدت کوتاهی که از این ماشین استفاده کرده صدای بوق ممتدی داخل اتومبیل شنیده که بسیار اذیت کننده است.پس از مراجعات بسیار فراوان نتوانسته اند علت آن را شناسایی و نهایتا به کپانی تولید کننده تماس حاصل و می فهمند که این آلارم ویژه جاده های غیر استاندارد تعبیه شده و چنانچه ماشین وارد جاده غیر استاندارد شود به صدا در می آید. همچنین این تکته را نیز یادآور شده که تاکنون طبق تعریف این ماشین هنوز جاده استانداری براش پیدا نشده تا دست از صوت کشیدن و اعصاب خوردی صاحب ماشین برداره. نظر شما در این مورد چیست؟

 2- نان به نرخ روز خوردن اصطلاحی است که استفاده از آن بسیار فراوان است.سؤال این است آیا همه جاهایی که این اصطلاح را بکار می بریم مناسب است یا خیر؟ تا بحال وقتی در مورد فردی به این تکته رسیدی که شامل حالش می شود چقدر سعی کردی با صحبت حضوری پی به اصل نیت او ببری تا آن وقت متوجه بشی درست فکر کردی یا نه؟

 کهنه رندی بود نام نامی‌اش بابا کرم

گه فروتن بود و گه انبانه فیس و ورم

دوخت هر دم کیسه و اندوخت دینار و درم

زیست عمری کامیاب و مالدار و محترم

 چون زعهد کودکی تا آخرین ساعت که مرد

 نان به نرخ روز خورد!

 در جوانی مدتی لبّاده و دستار داشت

 بعد تا چندی کراوات و کت و شلوار داشت

او، که در اصلاح روی و موی خود اصرار داشت،

 دیدمش روزی که از اصلاح صورت عار داشت

گاه مو بر رخ نهاد و گاه موی از رخ سترد

 نان به نرخ روز خورد!

آنکه در مجلس، به پهلوی مدرس می‌نشست،

 ناگهان از او برید و با رضاخان داد دست

چون رضا خان جیم شد، خود را به حزب توده بست

چون ورق برگشت و حزب توده هم شد ورشکست

رفت و بر درگاه فرزند رضاخان سر سپرد

 نان به نرخ روز خورد!

در برِ اهل وفا رنگ وفا کیشان گرفت

در بساط میگساران، ساغر از ایشان گرفت

 چون به درویشان رسید آئین درویشان گرفت

گرگ با نیرنگ، جا در جامه میشان گرفت

 بر گلوی گوسفندان زبون دندان فشرد

نان به نرخ روز خورد!

گر فتاد اندر ته دریای قلزم، شد نهنگ

ور به جنگل‌های افریقا درآمد، شد پلنگ

گشت مستفرنگ، اندر محفل اهل فرنگ

گاه شد رومی رومی، گاه شد زنگی زنگ

گاه ترک و گاه تازی، گاه لر شد گاه کرد

نان به نرخ روز خورد!

 گشت در هر راه نان و آب داری رهنورد

 یافت هر دم صورتی دیگر، چو طاس تخته نرد

گاه نر شد، گاه ماده، گاه زن شد، گاه مرد

چون به دینداران رسید از باده‌خواری توبه کرد

 چون به میخواران رسید آن توبه را از یاد برد

نان به نرخ روز خورد!

در بر بودائیان، آئین بودا را ستود

در بر زرتشتیان، زند و اوستا را ستود

 چون مسیحی دید، انجیل مسیحا را ستود

چون کلیمی یافت، ده فرمان موسا را ستود

چون مسلمان دید، خود را از مسلمانان شمرد

نان به نرخ روز خورد!

 مؤمنان او را یکی از مؤمنین پنداشتند

صالحان او را نکوکار و امین پنداشتند

دزدها او را به دزدی بیقرین پنداشتند

از چه رو جمعی چنان جمعی چنین پنداشتند؟

چونکه هم در زهد شهرت داشت، هم در دستبرد

 نان به نرخ روز خورد!

 تجربه برخورد با افراد چقدر مهم است؟ نظر شما در این مورد چیست؟

 3- دیدید تقریبا بیشتر مسؤلینی که راس کار هستند در بیان کارهایشان از فعل آِینده استفاده می کنند؟به نظر شما بهتر نیست ابتدا کار را انجام و بعد از آن گزارش را با فعل حال بدهند؟خسته شدیم از بس شنیدیم : خواهد شد،در آینده نزدیک، تحقق یابد، امیدوارم، انجام خواهد شد، و....

نظر شما در این مورد چیست؟





      

 حاضر جوابی حضرت علی علیه السلام

یکی از یهودیان، از روی غرض ورزی به امیر مؤ منان علی علیه السلام گفت: شما هنوز جنازه پیامبرتان را دفن نکرده بودید که درباره اش اختلاف نمودید!

حضرت علی علیه السلام در پاسخ فرمود: ما درباره وصی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اختلاف کردیم نه درباره خودش. اما شما (اجداد شما) یهودیان، پس از آن که به همراه موسی علیه السلام از دریا گذشتید و فرعونیان غرق شدند، به پیامبر خود گفتید: برای ما معبودی (بتی) قرار بده، همان گونه که بت پرستان معبودانی از بت دارند. موسی علیه السلام در جواب فرمود: شما جمعیتی نادان هستید.(1)

ادامه مطلب...



      

ایام مبارکی در ماه ربیع الاول را پشت سر گذاشتیم که در این مناسبت همه مسلمانان مشترک و یک صدا مسرور بودند.شاید کمتر پیش بیاید در این دنیای کنونی همه مسلمانان در یک مناسبت با هم فارغ از مختلفات به مشترکات بپردازند .پس از این جهت و در این برهه بسیار مهم است و باید از آن نهایت بهره را برد و فرموده آقابه درستی بیان شد که فرمودند(نقل به مضمون)جدای از جشن ها باید به عمق این حادثه فکر کرد.

یکی از مباحثی که به علت تکرار به راحتی از آن رد شده ایم بحث امین بودن پیامبر بزرگوار اسلام بوده که از طفولیتمان این نام پیامبر را مدام شنیده ایم«پیامبر امین»

یکی از خلاء های امروز وجود این صفت بسیار مهم در میان مسلمانان بویژه ما شیعیعان است به طوری که برخی مواقع به بوته فرتموشی سپرده می شود.

امـیـن بـودن پـیـامـبـر اکـرم (ص ) قـبـل از بـعـثت، زبانزد مردم حجاز بود، بطورى  که امین لقب مشهور آن حضرت شده بود. از این رو، در تـجـدید بناى کعبه هنگامى که در  نصب حجرالاسود بین طایفه هاى قریش اختلاف افتاد و بـه دنـبـال راه حـل بـودند، همه  براین اتفاق کردند که نخستین کسى که از در مسجد الحرام وارد شد، هر پیشنهادى کرد آنرا بپذیرند. نـخـسـتـین کسى که از در وارد شد، حضرت محمّد صلى اللّه علیه و آلهبود. چون او را دیدند با کمال خرسندى گفتند: ((هذَا الْاءَمینُ، رَضینا، هذامُحَمَّدٌ)) این امین است، به حکم وى تن مى دهیم این محمد است. پـاکـى و امـانـتپـیـامـبـر نـه تـنـهـا قـبـل از بـعـثـت مـورد قـبـول همگان بود، بلکه پس از بعثتنیز با آن همه دشمنى، باز بسیارى از مردم امانتهاى خود را نزد آن حـضـرت مـىسـپـردنـد، بـگـونـه اى کـه پـیـامـبـر، هـنـگـام هـجـرت بـه مـدیـنـه (سـیـزدهسـال پـس از بعثت ) به على علیه السلام فرمان داد تا در مکّه بماند وامانتهاى مردمرا به آنها برساند و سپس به مدینه مهاجرت کند. 

امین بودن پیامبر، صرفاً به معنای امانتدار بودن ایشان نیست، در حالی که پیامبر، در تمامی صفات، امین بودند و در میان مردم عرب، به این صفات شهرت داشتند و از کلیه صفاتی که در زمان جاهلیت باب بود مثل: دروغ گویی، آزار و اذیت دیگران، غیبت، و ... پاک بودند. ایشان به عنوان یک جوان، توانسته بودند در آن شرایط سخت فرهنگی، درست کار زندگی کنند.

انحصار این صفت برجسته در برخی ذهنیات به وجود آمده برای ما باعث شده جوانب مهم آن را مد نظر قرار ندهیم.امروز باید بیشتر جوانب آن مورد مداقه قرار گرفته و مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

 

 





      

 


انقلاب اسلامی ایران در حالی در بهمن 1357 به پیروزی رسید که یکی از اصلی ترین شعارهای مردم در آن زمان و حتی بعد از آن، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود.

 از آنجا که اصلی ترین خواسته های هر حزب، گروه، دسته یا جامعه ای در شعارهای آنها تبلور می یابد و در کم کم این شعارها به مانیفست آن جامعه تبدیل می شود، می توان شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را برگرفته از خواسته های مردم ایران در انقلاب 57 دانست.

انقلاب،استلال آزادی ،شعار

 این شعار در واقع مانیفست ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی است و حتی شاید بتوان آن را وجه تمایز و نقطه تفکیک ایران پیش از بهمن 57 و ایران پس از انقلاب 57 قلمداد کرد.

ادامه مطلب...



      
حضرت محمد

 

در زمان ولادت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و اله) این ندا از آسمان شنیده شد: «جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا(اسراء/81)» (بحارالانوار، ج 15ص274)

 یک افسانه و یک حقیقت

برخی از تاریخ نویسان می گویند: هیچ یک از دایگان حاضر نشد به محمد (صلی الله علیه و اله) شیر دهد، زیرا بیشتر طالب بودند که اطفال غیر یتیم را انتخاب کنند، تا از کمکهای پدران آنها بهره مند شوند، و نوعاً از گرفتن طفل یتیم سر باز می زدند. حتی حلیمه این بار از قبول او سر باز زد ولی چون بر اثر ضعف اندام، هیچ کس طفل خود را به او نداد؛ ناچار شد که نوه ی عبدالمطلب را بپذیرد و با شوهر خود چنین گفت که: برویم همین طفل یتیم را بگیریم و با دست خالی برنگردیم، شاید لطف الهی شامل حال ما گردد. اتفاقاً حدس او صائب درآمد، از آن لحظه که آماده شد به « محمد »، آن کودک یتیم، خدمت کند؛ الطاف الهی سراسر زندگی او را فرا گرفت.

ادامه مطلب...



      
حضرت محمد

 

پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)با مرکب تفکر و تعقل از مرز ماده و طبیعت عبور کرده و در آن سوی این پدیده های چشم گیر و در همان حال ناپایدار و زودگذر، به پدید آورنده و آفریدگار نیرومند و دانا و ابدی و ازلی می اندیشید و محصول آن، روی آوردن به وی با همه وجود و تسلیم در برابر او بود.

ادامه مطلب...



      
<      1   2   3      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم