سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

 


بوی کربلا  می ورزد، رایحه ایثار و فداکاری و شمیم دلنواز صبر و شکیبایی استشمام می گردد، حدیث مقاومت و پایمردی شنیده می شود، حمایت از امام و قافله سالاری عشق را ترسیم می کند، گوشه خرابه می نشیند، دست یتیمی را می گیرد، کودکی را نوازش می کند وسهم غذای خویش را در دهان گرسنه ای می گذارد. ادامه مطلب...



      
وفات حضرت زینب کبری (س) بر عموم شیعیان جهان تسلیت باد.




      

السلام علیکِ یا زینب کبری السلام علیکِ یا بنت رسول الله
السلام علیکِ
یا بنت امیرالمومنین (س)

صبر را مفهوم معنا زینب است
کعبه غمهای دنیا زینب است
چون حسین است آفتاب شهر عشق
ماهتاب عالم آرا زینب است

هر کس بر مصیبت های این دختر ( زینب سلام الله ) بگرید ، همانند کسی است که بر برادرانش ، حسن وحسین (ع) ، گریسته است .      پیامبر اکرم (ص)

 نام : زینب (س)

نام پدر : حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع)

نام مادر : حضرت فاطمه زهرا (س)

ناریخ ولادت :  روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری

محل تولد : مدینه

کنیه : ام الحسن و ام الکلثوم

القاب : صدیقه الصغری، عصمة الصغری، ولیه الله العظمی ، ناموس الکبری ، شریکةالحسین (ع) ، کامله ، فاضله و...

همسر : عبدالله فرزند جعفر بن ابیطالب

تعداد فرزندان : 3 پسر ( علی ، عون ، جعفر ) و1 دختر ( ام الکلثوم )

وفات : شب یکشنبه 15 رجب سال 63 هجری قمری

محل دفن : شام

 

مقدمه :

آن گلهای زیبا وپر طراوت بهار را دیده اید که چگونه به فضای اطراف خود جان می بخشند وهمه جا را آکنده از زیبائی و لطافت میسازند ؟ وآیا تا بحال دیده اید که ناگهان تند بادی خشمگین وبیرحم دمیوزد ، گلهای زیبا را از شاخه های درختان جدا میسازد وبر زمین میافکند.ادامه مطلب...



      
حضرت امام همواره با روش های خاص و آگاهی زا فعالیت های گوناگون علمی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ائمه دین (ع) و پرورش یافتگان خاندان عصمت و طهارت را به مداقه و تعمیق می گذارد و برای جامعه انسانی معرفت و عبرت می آفریند. ایشان حیات مبارک و ثمربخش حضرت زینب (س) را نیز با همین رویکرد به نگرش و کاوش دقیق می گذارد.ادامه مطلب...



      
حجت‌الاسلام دکتر علی جعفری*

1- مالیخولیای رئیس‌جمهور بودن از بیماری‌های جالب و خطرناکی است که برخی از افراد را در نظام‌های دموکراتیک دچار خود می کند. تاریخ کوتاه اما پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی ایران موارد متعددی از این بیماری را ثبت کرده است. تقریباً هر 4 سال یک‌بار، در صف ثبت نام کاندیداتوری ریاست جمهوری در ساختمان وزارت کشور موارد متنوعی از این بیماری قابل مشاهده است. خبرنگاران رسانه‌ها و کارمندان وزارتی بیش از دیگران با افرادی مواجه شده اند که بدون دارا بودن حداقلی از استانداردهای عقلانی، علمی و حتی روحی- روانی با جسارت و جدیتی وصف ناپذیر خویشتن را در معرض کسب صلاحیت جهت حضور در میدان رقابت انتخاباتی قرار می دهند. امسال به همت تلویزیون، مردم نیز توانستند تصاویر عجیبی را از چنین افراد متوهمی ملاحظه کنند و حیران و انگشت به دهان پای گیرنده های خود میخکوب شوند. این حیرانی به دنبال خود تأسفی همگانی را دامن زد و این سئوال که: "لااقل چرا باید هزینه "توهم" چنین افرادی از گنجینه فرهنگی مردم ایران و حیثیت سیاسی نظام جمهوری اسلامی پرداخت شود؟ آیا موقع آن نرسیده است که با اصلاح قانون انتخابات، نظام و مردم از دردسر توهم و خوش خیالی زیادی برخی زودتر خلاص شوند؟"

2- اما خوشبختانه علی‌رغم همه آسیب‌ها و هزینه‌های پیش گفته، مالیخولیای مشاهده شده در ثبت‌نام از نوع پیشرفته و حاد آن نبوده است و متقاضیان که ذاتاً فاقد شایستگی بودند، بلافاصله پس از رد صلاحیت از سوی دستگاه‌های ذی‌ربط، واقعیت را پذیرفته، به‌سوی زندگی و کسب و کار خویش بازگشتند. به عبارت دیگر، هشداری در حد رد صلاحیت رسمی و قانونی برای بیدار شدن آن‌ها از خواب شیرین و توهم‌آفرین ریاست جمهوری کفایت کرد و الحمدالله کار به تجمعات خیابانی و آشوب‌های آنچنانی نکشید.

3- با این حال، "مالیخولیای ریاست جمهوری" همواره این‌قدر ساده و راحت دفع و درمان نمی‌شود بلکه نوع بدخیم دیگری،‌ می تواند هزینه‌ها، آسیب‌ها و خطرات بسیار بیشتری را به نظام تحمیل کند و درمان آن به این سادگی‌ها میسر نباشد.

"مسعود رجوی" بعد از گذشت حدود 30 سال از اولین انتخابات ریاست جمهوری، تکیه زدن بر این کرسی را همچنان حق غصب شده خود می‌داند و مبارزه خود را جهادی مقدس و مشروع با هدف احقاق حق و اقامه عدل اعلام می‌دارد. رجوی ضمن معرفی کردن امام به عنوان عامل اصلی تضییع حق او و حق ملت ایران مدعی است که اگر به‌واسطه دستور مستبدانه! امام مبنی بر اینکه هرکس به قانون اساسی رأی نداده، نباید کاندیدای ریاست جمهوی باشد، عرصه را خالی نمی‌کرد، هیچ‌گاه ازدستیابی به حق خویش اینچنین مظلومانه باز نمی‌ماند. وی همچنان تصور می‌کند انتخاب میلیونی‌اش از سوی ملت ایران صد در صد قطعی بوده است.

"ابوالحسن بنی‌صدر" نیز در توهمی مشابه رجوی ولی با درجه غلظتی بالاتر به سر می‌برد. هر چه باشد او توانسته بود از صافی ثبت‌نام و تأیید صلاحیت عبور کرده، درصد بالایی از رأی قانونی مردم ایران را به‌دست آورد و رسماً ردای ریاست جمهوری به تن کند. البته او اندکی بعد ثابت کرد که ظرفیت تحمل بار امانت مردم را ندارد و ردای خدمتگذاری ملت ایران برایش بسیار بزرگ است. بنی‌صدر در عین حال که لیاقت و توانایی واقعی یک رئیس‌جمهور را نشان نمی‌داد مدتی بر کرسی آن تکیه زد اما دیری نگذشت که رأی قریب به اتفاق نمایندگان مجلس اول به عدم کفایت سیاسی وی، دستان خیانتکارش را از تسلط بر منابع قدرت ملی قطع کرد و با افتضاحی تمام از کشور گریخت. جالب اینکه آن جلسه سهمگین مجلس و آن فرار زنانه و حتی تمام اتفاقات بسیار بزرگ‌تر پس از فرار تاکنون هنوز نتوانسته وی را از "توهم ریاست جمهوری ایران اسلامی" بیرون بیاورد و او از نظر خود همچنان رئیس‌جمهور قانونی ایران است.

4- به نظرم غلظت توهم میرحسین موسوی حتی از رجوی و بنی‌صدر هم بیشتر است و علی رغم اینکه این 3 نفر در "مالیخولیای رئیس‌جمهور بودن ایران" مشترکند اما ریشه‌های بیماری در موسوی عمیق‌تر و نیرومندتر است. بالاخره رجوی موفق نشد خود را در معرض رأی مردم قرار دهد و از این جهت بهانه‌ای بزرگ دست و پا کرد که اگر در صحنه می‌ماندم چنین می‌شد و چنان. در مقابل بنی‌صدر توانست مجوز ورود به میدان را بگیرد، اتفاقاً پیروز هم خارج شود و این پیروزی قانونی را مستمسک شانتاژ غیرقانونی و فریبنده علیه عزل قانونی مجلس قرار دهد و دچار توهم گردد.

اما موسوی چه؟ او نه مانند رجوی مانعی بر سر حضور در رقابت یافت و نه مثل بنی‌صدر، موفق به پیروزی شد. بنابراین "توهم رئیس‌جمهور بودن" از هرکس هم که پذیرفته باشد -که هرگز پذیرفته نیست- از موسوی قطعاً پذیرفته نخواهد بود. دقیقاً به همین دلیل است که معتقدم جریانی که وی را دچار خیالبافی و مالیخولیا کرده، باید بسیار بیشتر از جریان نفاق دهه 60 مکار و توانمند باشد. به‌طور قطع نفاق برخی اطرافیان موسوی چندین برابر نفاق اطرافیان بنی‌صدر و رجوی است و بدون شک ما با گونه‌های حقیقتاً پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر "ریاکاری مدرن" مواجه هستیم.

5- "مالیخولیایی کردن نیروهای انقلاب" یکی از شگردهای اصلی دشمن جهت نفوذ در صفوف جبهه حق است:‌ اینکه هراز چندگاهی یکی از افراد و اعضای انقلاب ناگهان احساس رسالتی الهی و آسمانی کند و پرچم نجات ملک و ملت را برافرازد و همه را غیر از خود و چند حلقه اطرافش نامشروع و غیرقانونی بداند و هر رفتار و گفتاری از خویشتن را چنان وحی منزل و درست تشخیص دهد و به منطق و خیرخواهی هر کس دیگر بی اعتنایی کند و همه نظامات معقول و مشروع و رسمی کشور و نظام را زیر پا نهد، به توهم اینکه "رئیس‌جمهور" شده است؟! دراین هنگام تمام نشانه‌های بیماری پیش گفته بروز کرده است. مسعود رجوی، ابوالحسن بنی‌صدر و میرحسین موسوی هر 3 نفر، نشانه های کاملی از این بیماری را عیان کرده و خویشتن را رئیس‌جمهور قانونی ایرانی می‌دانند.

6- فرد مالیخولیایی دچار یک توهم عمیق و واقعی است که سخت به‌آن معتقد و مؤمن است. این بیماری اگر به مراحل حاد و پیشرفته برسد، تقریباً لاعلاج خواهد بود. براین اساس، فرد متوهم به ریاست جمهوری اسلامی ایران، هرگز نخواهد پذیرفت که رئیس‌جمهور واقعی نیست، چنانچه رجوی و بنی‌صدر نپذیرفتند و چنانچه 2 هفته تلاش همه‌جانبه و پیگیرانه قاطبه زبدگان و حکماء انقلاب و نظام اسلامی در درمان و به هوش آوردن موسوی و اطرافیانش هرگز توفیقی حاصل نکرد و ره به جایی نبرد. به نظر می‌رسد موسوی هم تا سال‌های سال، از عنوان "ریاست جمهور" دست نخواهد کشید پس بهتر است که بیش از این او را تحریک و ناراحت نکنیم و زودتر وی را به‌عنوان "سومین رئیس‌جمهور غیرقانونی ایران" به رسمیت بشناسیم.




برچسب ها : سیاسی  ,


      

 

دوستان: از آیات کریمه قرآن استفاده می شود که عامل اصلی سقوط انسان غفلت است و کلید ترقی و تعالی انسان هم خودآگاهی و هوشیاری و یاد است. اما یاد چه چیزی؟ به یک معنا، همه برمی گردند به یاد هویت الهی خود انسان، و به یک معنا هم همه بر می گردند به یاد خدا و این دو از هم انفکاک ناپذیرند. برای اینکه انسان به غفلت مبتلا نشود، وقتی که هوشیار و خودآگاه است باید برنامه هایی داشته باشد، وگرنه وقتی مبتلا به غفلت شد، در حال غفلت نمی تواند خودش را نجات دهد. یکی از این برنامه ها این است که تمرین کند. وقتی که هوشیار و خودآگاه است، در همه حال به نحوی به یاد خدا باشد.


آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم!


راه های نجات از غفلت
الف. ممارست بر فکر کردن
از جمله راه هایی که ما از قرآن استفاده می کنیم این است که انسان تمرین کند و خود را عادت دهد به فکر کردن؛ برنامه ای داشته باشد برای اینکه مقداری از وقتش را برای فکر کردن صرف کند. در این زمینه آن قدر تشویق شده که یک ساعت فکر کردن مساوی با یک یا شصت سال عبادت تلقی شده است. البته این تفاوت شاید به دلیل تفاوت مراتب افکار باشد. به هر حال، فکر کردن یکی از امور مطلوبی است که می تواند برای ترقی و تکامل انسان موثر باشد؛ مثلا، نشسته ایم، می خواهیم فکر کنیم؟ درباره چه فکر کنیم؟ در آیات آخر سوره آل عمران آمده است: و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا. فکر درباره اینکه آفرینش جهان سرسری نیست، هدف دار است، این فکر اگر درست هدایت شود انسان را می رساند به اینکه به عالم آخرت و حساب و کتابی که در آن عالم برای رفتارهای انسان وجود دارد، یقین پیدا می کند. به همین دلیل، در ادامه اش می فرماید: (ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک و قنا عذاب النار).
نکته ای را بین پرانتز عرض کنم: بعضی از مسائل هستند که حل کردنشان برای انسان یک بار و برای یک لحظه کافی نیست، انسان احتیاج دارد به اینکه مکرر آن کارها را انجام دهد. یاد خدا کردن از این امور است. یک بار اعتراف کردیم که خدایا تو خدایی، ما هم بنده ایم این کافی نیست، همیشه باید این یاد باشد؛ (والذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم.) در همه حال، روز و شب، همه جا به یاد خدا هستند. در برنامه نماز که هفده رکعت آن در شبانه روز از واجبات است، چقدر تکبیر تکرار شده است، اذکار دیگر به همین صورت. پس نماز و اذکار آن را هرروز باید تکرار کنیم. این نشان دهنده آن است که اگر انسان بخواهد در راه صحیح و مستقیم وپابرجا بماند با یک بار عملی را انجام دادن کارش به سامان نمی رسد، هرچند دایم درحال تغییر است؛ ممکن است صبح مؤمن باشد، شب کافر شود و بالعکس؛ بخصوص در آخرالزمان برطبق روایات پیش بینی شده است که «ان العبد یصبح مؤمناً و یمسی کافراً و یصبح کافراً و یمسی مؤمناً»، صبح انسان مؤمن است، شب کافر است و صبح کافر است، شب مؤمن است.(2)
بنابراین، باید این یاد و این فکر را تکرار کرد و ادامه داد تا در هر لحظه انسان از آفات غفلت و وسوسه های شیطانی محفوظ بماند، وگرنه هروقت مبتلا به غفلت شد، شیطان به سراغش می آید. پس اگر ما یک بار نشستیم و فکر کردیم و عقایدمان را براساس ادله عقلی اثبات کردیم، این معنایش آن نیست که تا آخر عمر دیگر کافی است، انسان درمعرض وسوسه شیطان است؛ یک وقت می گوید: ازکجا معلوم که فکر دیروز من درست بوده است؟ بخصوص با شبهات که شیاطین دایم القا می کنند. بنابراین، فکر باید ادامه داشته باشد.


ب. مقایسه دنیا و آخرت
وقتی فکر کردیم و رسیدیم به اینکه غیر از این زندگی دنیا، که معمولاً هفتاد، هشتاد سال بیشتر طول نمی کشد و با مرگ پایان می یابد، می بینیم این تمام حیات انسانی نیست، بخش کوچکی از حیات انسان است، بخش اعظمش پس از مرگ است و در عالم قیامت. بنابراین، زندگی دنیا هرقدر هم طولانی باشد، محدود و متناهی است، اما زندگی آخرت نامتناهی است. وقتی باور کردیم که چنین زندگی ای هست، آیا بعد هم در این زمینه جای فکرکردن هست؟ قرآن می فرماید: (کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون فی الدنیا و الاخره )
(
بقره: 219و 220) ما آیات خود را برای شما بیان می کنیم تا شما بیندیشید و درباره دنیا و آخرت فکر کنید. پس فکری که درباره اش بحث کردیم، نتیجه اش این بود که زندگی ما منحصر به دنیا نیست، آخرتی دارد، وگرنه این نظام عبث و بیهوده خواهد بود. بعد که فهمیدیم آخرتی هست دیگر درباره چه فکر کنیم؟ (لعلکم تتفکرون فی الدنیا و الاخره ) زندگی دنیا و آخرت را مقایسه کنید. تا حالا اصلاً توجهی نداشتیم که آخرتی هست، حال که توجه پیدا کردیم، آیا این دو مساوی اند؟ یک بخش زندگی ما هفتاد، هشتاد سال است. پس از این مدت هم عالم آخرت است. حال چه نسبتی بین این دو هست؟ قرآن، خودش راهنمایی کرده است که این گونه فکر کنید و فرموده: (بل تؤثرون الحیوه الدنیا و الاخره خیر و ابقی.) شما به حسب طبع مادی و حیوانی تان همین زندگی دنیا را ترجیح می دهید، درصورتی که اشتباه می کنید. شما باید عالم آخرت را ترجیح بدهید. جایی که بین این دو تعارض است وقتی باهم جمع نمی شوند یا باید دنیا را بگیرید، یا آخرت را. اما قرآن می فرماید: آخرت بهتر است.
فکر کنیم ما یک زندگی داریم، خیلی هم که مرفه زندگی کنیم و راحت باشیم، هفتاد هشتاد یا حداکثر صدسال است. فرض کنیم یک زندگی مرفه دیگری هم داشته باشیم که آخرت است. کدام یک بهترند؟ یک فرق کلی و اساسی بین این دو آن است که این یکی محدود است و آن یکی نامحدود. فاصله بین این دو یک «نا» است. این «محدود»، آن «نامحدود». مطلب را بازتر کنیم، ببینیم «محدود» و «نامحدود» یعنی چه؟




برتری آخرت بر دنیا:
1.
نامحدود بودن آخرت: اگر شما از اول عمرتان شروع کنید به عدد نوشتن و ازطرف چپ پشت سرهم عدد 9 بگذارید و این کار را صدسال ادامه دهید تا ببینید به کجا می رسید، عمر آدم تمام می شود و پس از صدسال نوشتن، درنهایت آن عدد بازهم محدود است. اگر مصداق هریک از این 9ها یک سال باشد و این عدد نشانه طول سال های زندگی آخرت باشد، باز حقش را ادا نمی کند؛ چون عدد تمام می شود، ولی آخرت تمام نمی شود. اگر مصداق هر واحدش را یک سال نوری فرض کنیم.
-
که در هر ثانیه نور سیصد هزار کیلومتر راه می پیماید- باز عدد تمام می شود، ولی عمر آخرت تمام نمی شود. چه نسبتی است بین زندگی ما و آخرت؟ چند برابر است؟ هزار برابر؟ یک میلیون برابر؟ یک میلیارد برابر؟ باز این نسبت ها محدودند. عمر دنیا را شما به هر نسبتی اضافه کنید، به هر توانی برسانید، باز هم محدود است. اما عمر آخرت تمام نمی شود. وقتی فکر کنیم درباره دنیا و آخرت ببینیم کدام یک اهمیتشان بیشتر است، خواهیم فهمید که اهمیت آخرت بی نهایت بیش از دنیاست. نمی توان گفت: یک برابر، دو برابر، صد برابر، هزار برابر، یک میلیون برابر؛ چون بین متناهی و نامتناهی هیچ نسبتی نیست.


اگر شما را مخیر کنند به اینکه جایی زندگی کنید و یک سال وسایل راحتی تان را فراهم کنند، یا در جای دیگری دو سال با همان کیفیت، کدام یک را ترجیح می دهید؟ معلوم است، به همان اندازه که آن عمر طولانی تر است، رجحان دارد. پس آخرت به همان اندازه که عمرش طولانی تر از دنیاست، بر دنیا ترجیح دارد. چند برابر طولانی تر است؟ بی نهایت. پس آخرت بی نهایت از دنیا ارزنده تر است: (بل تؤثرون الحیوه الدنیا) همه فکر در دنیاست، در حالی که (الاخره خیر و آبقی) بقایش بیشتر است، چقدر بیشتر؟ هیچ حدی ندارد، بی نهایت است. این یکی از موضوعاتی است که جا دارد انسان درباره اش فکر کند.


2. برتری لذات آخرت بر دنیا: ولی تنها برتری آخرت در دنیا طولانی تر بودن عمرش نیست، جهت دیگری هم دارد: هر ساعتی از زندگی دنیا را که فرض کنید در بهترین شرایط لذت و راحتی و رفاه و آسایش باشید، اگر همین را با مشابهش مقایسه کنید- به فرض ما در آخرت همین زندگی را داشته باشیم که بتوانیم بگوییم یک ساعت شصت دقیقه ای از زندگی آخرت- اگر این دو را با هم مقایسه کنیم، آیا با هم مساوی اند؟ صرف نظر از اینکه آن طولش به قدر بی نهایت براین یکی برتری دارد، یک واحد- مثلاً- یک ساعتی اش هم با این یکی برابر نیست. چرا؟ چون وقتی لذت های این دنیا را حساب می کنید. هیچ وقت لذت خالص برای شما پیدا نمی شود. لذت های دنیا هم در مقدمات، هم در مقارنات و هم در مؤخرات محفوف به آلام و رنج ها و خستگی ها هستند. خوش ترین لذت ها را تصور کنید! برای رسیدن به آن چقدر باید زحمت بکشید تا حاصل شود؟ مثلاً، لذت خوردن غذای لذیذ. برای تهیه این غذا چقدر باید زحمت کشید؟ اگر پولش را هم داشته باشید، تا مواد اولیه اش را تهیه کنید، تمیز نمایید و غذا را آماده سازید، چقدر طول می کشد؟ این ها همه خستگی دارند. باید انرژی صرف کرد تا غذا سر سفره آماده شود. بعد لقمه را که برمی دارید و در دهان می گذارید از وقتی که جویده شد و مزه اش را درک کردید تا وقتی می خواهید آن را فرو ببرید، فقط لحظه کوتاهی ذائقه شما مزه اش را درک می کند و از آن لذت می برید، در حالی که برای این لذت چقدر زحمت کشیده اید بعد هم که آن را خوردید و سیر شدید، خسته می شوید، خوابتان می گیرد، باید بخوابید تا رفع خستگی کنید از لذتی که برده اید! تازه این یک مثال ساده بود، اگر سایر چیزها را هم مقایسه کنید، وضع به همین صورت است؛ می بینیم برای فراهم شدن مقدمات لذت، چه زحمت هایی باید کشید، چند لحظه التذاذ، بعد هم خستگی. این تازه برای کسانی است که همه مقدمات برایشان فراهم است، هیچ مشکلی هم ندارند. اما اگر این لذت با هزار جور مشکلات دیگر همراه باشد- مثلا، مریضی یا مشکلات دیگر باشد- کار از این به مراتب سخت تر است. پس لذت های دنیا، هم در مقدمات، هم مقارنات و هم در مؤخرات همراه با خستگی و رنج و زحمت اند. اما لذات آخرت هیچ خستگی ندارند. هر قدر از نعمت آخرت استفاده کنید، سر سوزنی خسته نمی شوید؛ (لا یمسهم فیها نصب) (حجر: 48)؛ (لا یمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب) (فاطر: 35) هرگونه التذاذی در آخرت سر سوزنی خستگی ندارد، مقدماتش هم زحمتی ندارد، بعدش هم ناراحتی ندارد.
یکی از لذت های خوراکی و آشامیدنی آخرت برای مؤمنان، «خمر» است؛ تعبیر قرآن کریم این است: (وانهار من خمر) (محمد: 15)، آن هم نه یک جرعه یا یک جام، بلکه جوی هایی از خمر. اما خمری که در آنجا مؤمنان تناول می کنند خماری ندارد، خستگی ندارد، سر درد ندارد، (لایصدعون عنها و لاینزفون) (واقعه: 19) لذت دارد، اما خستگی ندارد، مستی اش بی عقلی ندارد، خماری ندارد، سردرد هم ندارد. این ها لوازم عادی خمر در دنیا است. قرآن بر این ها تکیه می کند و می فرماید: خمر آخرت این عوارض را ندارد. / درس اخلاق آیت الله مصباح یزدی




برچسب ها : مذهبی  ,


      

زمان های حیاتی در کنترل وزن<\/h1>
دکتر فرشچی

در مورد چاقی مانند هر بیماری دیگری، پیشگیری راحت تر از درمان خواهد بود و اثرات مطلوب تری خواهد داشت. اما یکی از سوالات اساسی درباره کنترل وزن این است که چه زمانی باید شروع به پیشگیری از چاقی و یا کنترل وزن نمود؟ ادامه مطلب...



      

 بادنجان

نوکر بادنجان به کسانی اطلاق می شود که به اقتضای زمان و مکان به سر می برند و در زندگی روزمره ی خود تابع هیچ اصل و اساس معقولی نیستند. عضو حزب باد هستند، از هر طرف که باد مساعد بوزد به همان سوی می روند و از هر سمت که بوی کباب استشمام شود به همان جهت گرایش پیدا می کنند.

 خلاصه طرفدار حاکم منصوب هستند و با حاکم معزول به هیچ ادامه مطلب...



      

قسمت اول

مقدمه

پس از انتخابات

روزهای انتهایی بهار سال 1388، یکی از مهم ترین فرازهای تاریخ انقلاب اسلامی بود. اگرچه در 30 سال گذشته انتخابات مکرری صورت گرفته است ،اما انتخابات ریاست جمهوری دهم از حساسیت ها و ویژگی های خاصی برخوردار است. شاید به اذعان تمامی کارشناسان سیاسی در  جهان، ایران دارای بزرگترین سازو کار مردم سالاری در خاورمیانه بوده و از این لحاظ کشوری پیشرو در منطقه می باشد. فرایند انتخابات ریاست جمهوری دهم  اگرچه آغازی شیرین و نویدبخش داشت ولی به انجامی که انتظار می رفت، منجر نگردید و با برخی تلخی ها همراه شد. در این نوشتار برآنیم تا با نگاهی علمی و موشکافانه تلخی ها و شیرینی های این انتخابات را واکاوی نمائیم.ادامه مطلب...


برچسب ها : سیاسی  ,


      

امام علی

علی تنهاست مولود عزیز خالق اکبر                                                 که از دیوار، مهمان شد نه مثل انبیا از درادامه مطلب...



      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم