سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

بقیع

در واقع نگرش انسانى امام صادق(‏علیه‎السلام) از نگرش اسلام به انسانیّت در ساخت‎ها و مفاهیم گوناگون آن مایه مى‏گیرد. براى آن که از شدت عشق ‏امام به انسانیت و ارج نهادن به حقوق آن کس صخره‏هاى سترگ در برابر آن سر فرود مى‏آورند و ستارگان و درختان در برابرش به سجده مى‏افتند، پرده برداریم. چند نمونه کوچک از این موارد را ذکر مى‏کنیم:

1- امام به خدمتکار خویش، "مُصادف"، هزار دینار داد و به او گفت: آماده شو تا براى کارى تجارى به مصر روى، زیرا تعداد خانواده من زیاد است. مصادف، وسایل سفر را فراهم ‏آورد و با بازرگانان به مصر رفت. چون نزدیک شهر رسید، کاروانى تجارى در بیرون شهر به استقبال آنان‏ آمده ایشان از آن کاروان در باره وضعیّت کالایى که با خود آورده بودند سؤال کردند که آیا در مصر چنین کالایى هست یا نه؟ کاروانیان پاسخ ‏دادند: چنین کالایى در مصر نیست. آنگاه سوگند خوردند و قرارداد بستند که از هر دینار یک دینار سود بگیرند(یعنى سود را مضاعف قرار دهند.)

آنان بعد از فروش اجناس، پول خود را گرفتند و به مدینه ‏برگشتند.

مصادف نزد امام صادق(‏علیه‎السلام) رفت. دو کیسه در دست داشت که در هر کیسه یک هزار دینار بود. او عرض کرد: فدایت شوم این کیسه سرمایه ‏و این یکى سود است. امام پرسید: این سود، بسیار است مگر شما با این‏ کالا چه کردید؟ مصادف داستان تجارت خود را براى امام گفت: آن ‏حضرت با شنیدن حرف‎هاى مصادف فرمود:

"سبحان الله! آیا بر قومى از مسلمانان سوگند یاد کرده‏اید که کالاى ‏خود را به آنان نمى‏فروشید مگر آنکه در ازاى هر دینار، یک دینار سود بگیرید؟!"

آنگاه یکى از دو کیسه را برداشت و فرمود: "این سرمایه من است ‏و ما نیازى به سود نداریم."

سپس فرمود: "اى مصادف! چکاچک شمشیرها آسانتر از یافتن ‏روزى حلال است."(21)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: "اى مصادف! چکاچک شمشیرها آسانتر از یافتن ‏روزى حلال است.

2- امام صادق(علیه‎السلام) دوستى داشت که هیچگاه از او جدا نمى‏شد. روزى او بر غلامش خشم گرفت و زبان به ناسزا گشود و گفت: کجایى اى پسر زنِ‏ زناکار!! وقتی ابوعبدالله این سخن شنید، دستش را بالا آورد و به ‏پیشانى‏اش زد و گفت: سبحان الله! آیا به مادرش تهمت مى‏زنى؟! من تو را خوددار و پرهیزکار مى‏دیدم.

مرد گفت: فدایت شوم مادر این غلام کنیزى مشرک است. حضرت ‏پاسخ داد: آیا نمى‏دانى که هر امّتى را ازدواجی است؟

3- امام همراه با برخى از یارانش جنازه‏اى را تشییع مى‏کردند. دوال نعل آن ‏حضرت پاره شده بود. در این هنگام مردى دوال نعل خود را در ‏آورد تا به امام بدهد، اما آن‏ حضرت فرمود: آن را براى خودت نگاه‏دار که صاحب مصیبت به شکیبایى بر آن سزاوارتر است.

4- یکى از اصحاب آن ‏حضرت نقل کرده است: مردم مدینه دچار گرانى و قحطى شدند آنچنان که حتى توانگران گندم را با جو مى‏آمیختند و مى‏خوردند. ابوعبدالله(‏علیه‎السلام) نیز طعامى خوب داشت که برایش کافى بود و اول سال آن را تهیه کرده بود. آن ‏حضرت به یکى از غلامانش فرمود: براى ما جو بخر و با این طعام بیامیز یا آن را بفروش. زیرا ما خوش‏ نداریم که خود غذاى گوارا بخوریم و مردم غذاى ناگوار!!

 امام ‏فرمود: من با آن که کسانى را دارم که این کارها را انجام دهند در برخى از قسمت‎هاى زمینم ‏کار مى‏کنم  براى آن‏ که خداوند بداند من در پى روزى حلال هستم.

5- یکى دیگر از یاران امام نقل کرده است که بر ابوعبدالله که در باغ‏ خود بود، وارد شدم. او در حالى که پیراهنى بر تن داشت، بیلى به دست‏ گرفته بود و مشغول کار بود و مى‏فرمود: من در برخى از قسمت‎هاى زمینم ‏کار مى‏کنم با آن که کسانى را دارم که این کارها را انجام دهند. این براى آن‏ است که خداوند بداند من در پى روزى حلال هستم.

 

پی‎نوشت:

1- الامام الصادق، علّامه مظفّر، ج‏1، ص‏267.

برگرفته از کتاب هدایتگران راه نور، زندگانى امام جعفر صادق(‏علیه‎السلام)، نوشته آیة الله حاج سید محمد تقى مدرسى، ترجمه محمدصادق شریعت .





      

 عده‌ای در معنی زینت و جزییات خیلی دقیق بودند و از حد و اندازه حجاب صورت و روی پا و دو دست سوال می‌کردند و برخی به فراخور موضوع نشست که حجاب اختیاری است یا قانونی سیاسی تر پا به جلسه گذاشته بودند تا بگویند اصلا دولت حق و اجازه دارد حجاب را قانونی کند و مجازات قانونی در این زمینه در جامعه به اجرا بگذارد؟ عده ای هم در اصل حجاب دغدغه داشتند و برخی هم به آسیب‌های اجتماعی جامعه اصرار داشتند که در صورت مذهبی بودن جامعه چرا به آنها دچاریم.

برداشت اول :

* چهارشنبه ساعت 14 دانشکده معدن، کرسی آزاد اندیشی دانشگاه صنعتی امیر کبیر

* ردیف سمت راست دخترها نشسته اند و ردیف سمت چپ پسرها

* حجاب اجباری است یا اختیاری؟ عنوان جلسه امروز در دانشگاه امیرکبیر است.

* حسین علوی استاد حوزه ابتدای جلسه خطاب به دانشجویان می گوید: عزیزان باید خودشان را واقعا به بایدها و نبایدها با برهان و اطلاعات قرآنی برای جنگ نرم مسلح کنند.

* سخنران جلسه می گوید :"در اتفاقات سیاسی اخیر معلوم شد خیلی ها ولایت فقیه را فهمیدند و عمل می کنند و خیلی ها اصلا نفهمیدند، اگر چه ادعا داشتند فهمیدند، ولی نفهمیدند. اصلا اطاعت از ولایت فقیه همان جایی است که تو خیال می کنی هر چیز دیگری باید گفته شود و اطاعت از رهبر یعنی همین.

* حسین علوی :"عزیزان باید سعی کنند به انگیزه رسیدن به جواب در این جلسات شرکت کنند به گونه‌ای که بتوانند خود و دیگران را پاسخگویی کنند ، رسیدن به جوابی که اعتقادی که از آن عمل متولد بشود و ثمره علمی داشته باشد را ایجاد کند، این جلسات صرف یک سری مباحث توحیدی نیست..." اینجاست که یکی از دانشجویان دختر از گوشه سالن اجازه می گیرد و می گوید: می شود در جلسه حرف سیاسی نزنید؟ دوستان من به خاطر حرف های شما درباره سیاست گذاشتند و رفتند. آنها واقعا درباره مبحث حجاب سوال داشتند.

* حاج آقا می گوید من قصد این کار را نداشتم ولی شما باید حوصله داشته باشید .ممکن است پیش دکتری بروید که عقایدش با شما مختلف باشد، اما به خاطر حرفه اش ،فکرش را تحمل می کنید . این عزیزان فرض کنند که از نظر فکری ما منحرف هستیم،باید قدری تحمل کنند. من پیشاپیش عذرخواهی می کنم. حوصله باید خیلی بیشتر از این حرف ها باشد. دینی که از متعصب بودن بد گفته دین اسلام است .مذهبی که شدیدا تعصب را رد کرده ، مذهب تشیع است و ما اعتقاد داریم نباید روی چیزی متعصب باشیم.مثال و حرف ما این بود که افکار باید نتیجه کاربردی داشته باشد. امیدواریم همه ما تحمل مان را بیشتر کنیم."

برداشت دوم :

حسین علوی در آغاز کرسی آزاد اندیشی با خواندن آیه 31 سوره نور اشاره می کند، که حجاب هم برای آقایان و هم برای خانم ها تذکر داده شده است. آیه حجاب خطاب به مومنین است و حجاب شرطی و از شروط ایمان است.

و روایتی از امام صادق (ع) بیان می کند و می گوید: این آیه حکمی است در راستای آیات مدنی، چرا که از آن زمان که این آیات نازل شد دیگر زنی از زنان انصار را کسی در انظار عمومی بی حجاب ندید و شروع می کند به بر شمردن سرفصل هایی که در بحث می شود مطرح کرد و می تواند مورد پرسش دانشجویان قرار بگیرد: تاریخچه بحث حجاب- حجاب در ادیان مختلف ،حکم حجاب ،حدود حجاب ، مراتب حجاب ،فلسفه حجاب، تاثیرات حجاب در جامعه و آیا حجاب اختیاری است یا الزامی و اجبار لازم است؟

و تاکید می کند که در سوالات ترتیب این سرفصل ها رعایت بشود بهتر است و ادامه می دهد؛ هیچ فرهنگی را نداریم که به هیچ نوع حجابی معتقد نباشد و مساله حجاب یا "ستر" و پوشش اولا هم برای زن و هم برای مرد یک حکم لازم و ملزوم است و چند کتاب معرفی می کند برای پرسش های بیشتر در این زمینه ،مساله حجاب استاد مطهری و کتاب بررسی صفایی .

بعد از صحبت های حاج آقا که تقریبا 20 دقیقه از جلسه را می گیرد عده‌ای از دانشجویان معتقدند به جای پرسش و پاسخ ،فلسفه حجاب باید بیشتر تشریح شود و عده ای به دنبال پاسخگویی به سوالات چالش برانگیزند و دست آخر دانشجویان پشت سر هم شروع به طرح پرسش می کنند.

یکی از دانشجویان دختر با لحنی اعتراض گونه می گوید: همین مطالبی که فهرست وار عنوان کردید را می شود در کتاب ها هم خواند می توانید چند کتاب معرفی کنید، افرادی که در این گونه مباحث سوال دارند بروند و مطالعه کنند. اگر کسی در این قسمت ها مشکل دارد بهتر است برود مطالعه کند. همیشه در این مراسم از مطالب آرشیوی و تکراری شروع می شود و جای سوالات مهم و اساسی و به روز جامعه خالی می ماند.

یکی از آقایان در ادامه می گوید: حجاب تا چه حد تابع شرایط زمان و مکان است، وقتی فرد ی در مکان هایی خاص مثلا خارج از کشور قرار می گیرد آیا می تواند از بخشی از حجاب خود صرف نظر کند و تا آخر جلسه آن قدر سوال های پیچ در پیچ به وجود می آید که او در ناکامی پاسخ سوالش می ماند و دست آخر بعد از دو ساعت و نیم دو جمله جواب گیرش می آید و ما بقی توضیحات سوالش به جلسه دوم کرسی آزاد اندیشی موکول می شود.

یکی دیگر از دانشجویان می گوید: برخی افراد در داخل کشور حجاب سفت و سختی دارند ،ولی خارج از کشور می روند چادر خود را زمین می گذارند و می گویند چون جلب توجه می کند چادر را کنار گذاشتیم اصلا این کار درست است یا نه؟ در دانشگاه ما با این مشکل روبه رو هستیم که حتی مانتویمان باید تیره رنگ باشد، رنگ روشن که می پوشیم انگار که با اسلام تضاد دارد. وقتی من با یکی از مسوولان صحبت کردم گفتم اسلام حکمش این نیست که حجاب تیره باشد ،گفت ما با حکم اسلام کاری نداریم، با حکم جمهوری اسلامی کار داریم.من می خواهم بگویم برخی دارند اسم اسلام را برای کارهای خودشان انتخاب می کنند و اسلام را بد می کنند .

* علوی می گوید: این خانم عزیز که می گویند بحث را سیاسی نکنید دارند بحث را به سیاست می کشانند! و همه سالن می خندند

برداشت سوم :

تصور من از کرسی آزاد اندیشی چیزی بود در مایه های المپیک! کنش ،واکنش ،جنجال !

اما خب در کرسی آزاد اندیشی که در دانشگاه امیرکبیر و در دانشکده مهندسی معدن به همت بچه های انجمن اسلامی این دانشکده برگزار شد از شیر مرغ تا جون آدمیزاد سوال شد و آن قدر دامنه‌اش وسیع شد که برای جا افتادن مطلب عنوان جلسه بعدی این آزاد اندیشی هم با رای اکثریت همین موضوع را به خودش گرفت .

بعد از بیست دقیقه مقدمه چینی علوی ،استاد حوزه ، سخنران جلسه در باب حجاب و تفسیر آیه 31 سوره نور درباره حجاب و برخلاف اصرار زیادش به پرسش ترتیبی سوال ها برحسب سرفصل هایی که خلاصه وار و سریع عنوان کرد و عمدتا سوال ها از آخر به اول بحث پرسیده شد .

*بگذریم که عده ای در تعریف ها و حد و حدود و معنی زینت و حد حجاب و جزییات خیلی دقیق بودند و از حد و اندازه حجاب صورت و روی پا و دو دست سوال می کردند و برخی به فراخور موضوع نشست که حجاب اختیاری است یا قانونی سیاسی تر پا به جلسه گذاشته بودند تا بگویند اصلا دولت حق و اجازه دارد که حجاب را قانونی کند و مجازات قانونی در این زمینه در جامعه به اجرا بگذارد؟ و اصلا آیا آدم ها حق دارند برای عده دیگری از مردم تعیین تکلیف کنند؟ عده ای هم در اصل حجاب دغدغه داشتند و برخی هم به آسیب های اجتماعی جامعه اصرار داشتند که در صورت مذهبی بودن جامعه چرا به آنها دچاریم .

*جلسه دو - سه ساعته‌ای که از ساعت 2 ظهر با تاخیر بیست دقیقه ای شروع شد، با سوالات پایان ناپذیر برخی از دانشجویان آقا که از حد و حدود چشم چرانی قبل از انتخاب همسر و سقف این قضیه کوتاه نمی آمدند و هی تند و تند سوال می پرسیدند و دور حاج آقا را گرفته بودند ادامه داشت در حالی که ساعت 5 بعد از ظهر را نشان می داد.

و اما بشنوید از سوال و جواب‌ها...

***زینت چی تعریف می شه؟ ،ممکن است خانمی چشم و ابروی زیبا داشته باشه و ما آن را هم زینت حساب کنیم ؟اینجوری باشه باید همه صورت خانم ها را پوشاند.

-)زینت یعنی زیبایی های زن .زینت را در مواضع زینت قرار می دهند ، مواضع زینت مشخص و روشن است ،این قضیه را پیچیده نکنید.حد واجب این است که به جز وجه و کفین را بپوشانید . حجاب حایلی بین زن و مرد است .و غرض پوشیدگی است و فلسفه اش روشن است .زینت یعنی برداشته شدن حائل ،جاذبه،و ایجاد مقایسه ، یعنی من همسرم را با شخص دیگری مقایسه کنم. فلسفه حجاب روشن است باید کانون خانواده و محیط اجتماعی حفظ شود. نظر پردازی اسیب است .توحید محبت و جلوگیری از هرزه گی ،کانون خانواده گرم تر می شود.برخی از راه رفتن ها و لباس پوشیدن ها معنا دار است. جلب نظر است.اسلام دین عقلانیت است و اگر به احکام رسیدید ،در مقابلش خضوع می کنید.

*در برخی از کشور ها که حجاب قانون نیست ،وضعیت بهتر است در حالی که در ایران برخی مشکلات بارز تر است

-)یعنی دراروپا اگر کسی با مایو برود برای پذیرش در شرکتی ،او را قبول می کنند برای کار؟ من می خوام مدیر کل بشم با مایو برم! (قهقهه بعضی از حضار) حجاب در تمام مکاتب هست و الزامی هم هست اما متناسب با فهم خودشان.

* ما نمونه موفقی از جوامع داریم که حجاب را نداشتند آمار فحشا و فسادشان از ما کمتر بوده.

-)اولا این آمار را ندیدم ، و لی با فرض وجود این آمار در همان جوامع احتمالا انسان هایی که با همان اصول خودشان این امور را دنبال به سلامت و آرامش می رسند. پایین بودن آمار ها به عوامل متعددی برمی گردد. ما در مورد عامل فطری صحبت می کنیم . غریزه جنبه روحی هم دارد که پایان ناپذیر است و بسترش نظر است .

که توان جامعه و مرد را زیر سوال می برد و خانم ها را تحت تاثیر قرار می دهد.

* محدودیت باعث حریص شدن افراد نمی شود؟

در جنبه روحی تحلیل جنسی نمی توان از مردم آمار گرفت .غریزه و جنبه روحی شهوت محدودیت ناپذیر است. تجربه نشان داده انسان هایی که در این مسایل رها بودند، حریص ترند. اسلام قانون مندی و پایبندی به اصول را دنبال می کند. تغییر نوع رفتارهای جنسی در اروپا نشان گر این مسایل است.

* چرا در بعضی شهرها چادر کاملا اجباری است . من نمی خواهم حجاب اینجوری باشد.

-)ما با تبلیغات و قیلم ها تحقیر روانی برای مساله حجاب ایجاد کردیم و از جهت مقابل اجبارهایی داریم .بیایید بحث اجبار را در حجاب مطرح نکنیم . برخی بد این مساله را بیان می کنند قبول!

شهید بهشتی می گفت اگر می خواهید دین را بشناسید برید متن دین را بخوانید. خلط مفهوم و مصداق از اشتباهات است ،وقتی می خواهید انقلاب را بشناسید نروید انقلابیون را بشناسید. بروید فلسفه انقلاب را بخوانید . وگر نه می شوید بی دین نامسلمان ضد انقلاب.

مصادیق مخلوقه خدا خالص است و مصادیق مصنوعه بشر مخلوط دارد.حجاب یک خویشتن داری و عفت است .

* حجاب شرط لازم است یا کافی ؟

-)حجاب هم شرط لازم است و هم کافی . وقتی یک نفر در بزرگراه یک طرفه برود او را می گیرند. حجاب در مورد امنیت اجتماعی صحبت می کند. بحث الزام به نظرات مختلفی بر می گردد. اگر شرایط قانونی کردن این قضیه محرز شود، قانونی کردن تکلیف حاکمان است و اگر این کار را نکنند خیانت به جامعه است. اگر فطری شدن حجاب برای مردم اثبات نشد و حاکمان بگویند نمی توانیم این کار را بکنیم و یک عده به دنبال بحران سازی باشند ،سیر قانونی شدن این قضیه منتفی می شود.





      

پیش از این که به طور ناخودآگاه بگوئید ضعف « کمی صبر کنید !» چنین جوابی تا حالا پذیرفته شده است اما دیگر چنین نیست . روش های پویایی مراقبه ای اوشو بر پایه تخلیه هیجانی هستند . پاکسازی عمیق درونی . زمانی که این روشها برای اولین بار معرفی شدند ، بیان احساسات برای مردان دشوار بود . عادت جاهل مآبانه شان سد راه می شد . این روش ها کل مفهوم قدرت مرد و زن را زیر و رو می کند . توانایی و ظرفیت زنان در ابراز احساساتشان ، راه را به سوی مراقبه هموارتر می سازد .
نخستین بار مردان به سبب اینکه نمی توانستند بگریند احساس نگرانی کردند . یکی از مردان درباره ی گرفتاریش از اوشو پرسید و جوابی که دریافت کرد جالب است : به مردان اینگونه آموزش داده شده که نباید گریه کنند و اشک بریزند . آنها همچون سنگ شده اند . و به یاد داشته باش اگر کسی نتواند به راحتی اشک بریزد ، نمی تواند بخندد . خدا هیچ فرقی میان زن و مرد نگذاشته ، همان غده های اشکی را به مرد هم داده است . حتی اگر تمایزی بود مرد نباید می گریست پس هیچ غده اشکی در چشمانش نبود یا حداقل کمتر از زنان بود . اما آنها کاملاً یکی هستند . بنابراین طبیعت اینگونه عمل نکرده است . اجتماع انسانی این نفس و منیت را به وجود آورده که گوئی مرد باید مغرور و خودخواه باشد . این تعصب مردانه است : « زن می تواند گریه کند ، او چنین موجود حقیری است ، نیازی نیست نگران او باشید ، او می تواند اشک بریزد . ضعیف النفس است ! مرد قوی تر است » اما به هر حال گریستن برای زن خوب بوده است .

مردان بیشتر از زنان خودکشی می کنند . ادامه مطلب...



      

گفته بودند تو نمی آیی ، شک نکردم خودت قضاوت کن
حق من را که سال ها این جا، منتظر بوده ام رعایت کن

گفته بودند بین یارانت ، جای یک دختر دهاتی نیست !
باشد آقا فقط همین یک بار ، چند لحظه قبول زحمت کن

دل من شور می زند آخر ، مبادا دل شما تنگ است
درد دل هم نمی کنی با من ، لطف کن لااقل نصیحت کن !

من همیشه به یادتان هستم ، پای شالی ، کنار گندم زار
اگر از این طرف گذر کردی، با درختان باغ صحبت کن !

پدرم گفته بود بعد از من ، تو نگهبان باغ ها هستی
باید این سیب ها به او برسند ، منتظر باش و خوب دقت کن !

در بهاری که می رسد از راه، آخرین مرد می رسد ناگاه دخترم منتظر بمان این جا، جای من با امام بیعت کن.
خرداد 85
نغمه مستشار نظامی
منبع: برگرفته از مجله خیمه شماره 36- 35





      

ولایت فقیه در حقوق اساسى جمهوری اسلامى

ولایت فقیه به عنوان مهم ترین و اصلی ترین نهاد نظام جمهوری اسلامی است که مطابق قانون اساسی در اعمال مستقیم و غیر مستقیم قدرت سیاسی نقش بسیار مهمی دارد. بدین لحاظ بررسی جایگاه ولایت فقیه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران موضوع اساسی و مهمی است که همواره در جامعه ضرورت آن وجود دارد. به خصوص که با مسائل روزمره جامعه و استراتژی قانون گرایی دولت جدید مرتبط است و باید تلاش مضاعفی صورت گیرد که همه امور در چهارچوب قانون و طبق قانون اساسی باشد.

نظریه ولایت فقیه حضرت امام خمینی(ره) که مبنای نظام جمهوری اسلامی است، وظایف، شرایط و اختیاراتی را برای ولی فقیه اثبات کرده که بیشترین قرابت و شباهت را با نظام امامت دارد. با تکمیل و تتمیم این نظریه در طول ده ساله عمر حضرت امام(ره) در نظام جمهوری اسلامی، ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی نهادینه شد. در واقع قانون اساسی، ترجمان حقوقی و ساختاری همان نظریه است که براساس ولایت امر و امامت مستمر، زمینه تحقق رهبری فقیه جامع الشرایط را آماده می کند تا ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد.1ادامه مطلب...



      

امام صادق علیه السلام

مفضل بن عمرو نماینده امام صادق(علیه‎السلام) در شهر کوفه بود. او از طرف امام موظف بود به مشکلات دینی، مالی و اجتماعی مردم کوفه رسیدگی کند و در این رابطه با جوانان شهر ارتباط صمیمانه و مستحکمی برقرار کرده بود، برای همین عده‏ای این دوستی را نتواستند تحمل کنند، ناچار به شایعه و افتراء روی آوردند و مفضل و یارانش را به شرابخواری، ترک نماز، کبوتربازی و حتی به سرقت و راهزنی متهم کردند. ادامه مطلب...



      

امام صادق علیه السلام

مفضل بن عمرو نماینده امام صادق(علیه‎السلام) در شهر کوفه بود. او از طرف امام موظف بود به مشکلات دینی، مالی و اجتماعی مردم کوفه رسیدگی کند و در این رابطه با جوانان شهر ارتباط صمیمانه و مستحکمی برقرار کرده بود، برای همین عده‏ای این دوستی را نتواستند تحمل کنند، ناچار به شایعه و افتراء روی آوردند و مفضل و یارانش را به شرابخواری، ترک نماز، کبوتربازی و حتی به سرقت و راهزنی متهم کردند. ادامه مطلب...



      

پسری که میاد به خواستگاری باید حسابش پر پول باشه و بتونه قباله یک زمین رو مهریه کنه. مگه میشه با شکم گشنه زندگی کرد؟ زندگی که توش پول نباشه نمی تونه پر از عشق باشه. علاوه بر اون زیبایی هم در انتخاب بسیار مهمه. آدم باید روش بشه در کنار همسرش قدم بزنه و اونو به همه نشون بده. اگر همسرم زیبایی لازم رو نداشته باشه همه منو مسخره می کنن. این یعنی دست کم گرفتن خود. حالا اگه یه وقتایی هم دروغ گفت یا تو کارش تقلب کرد خب مهم نیست یواش یواش خوب میشه یا شایدم صلاح می دونه که بخشی از سیاست های لازم رو تو کارش داشته باشه اما زیبایی ظاهر و پولداری لازمه که از اول انتخاب با شخص مورد نظر همراه باشه.

 در نسلهای قبل که پدران و مادران ما ازدواج می کردند معیارهای اصلی برای ازدواج با خدا بودن یعنی خدا رو در مراحل زندگی به یاد داشتن و سعی در خوب بودن و داشتن صفات پسندیده بود. همچنین پدران و مادران دختر تأکید داشتند دامادی را انتخاب کنند که اهل کار و تلاش باشد و از تنبلی دوری کند و به خانه و خانواده عشق بورزد و به اصطلاح زن دوست باشد. پدران و مادران پسر هم در پی آن بودند که دختری با حیاء و محبوب و کدبانو را برای پسرشان انتخاب کنند تا بتواند زمینه های آرامش و آسایش را برای او فراهم کند.

...چند سال بعد

اما حالا وضعیت به چه صورت است؟ آیا معیارهای ازدواج به همان صحت و سلامت باقی مانده؟ اولین سئولاتی که خانواده دختر از خانواده پسر دارند چیست؟ تأکید برای انتخاب، روی چه موضوع هایی قرار دارد؟ آیا پسری که روی پای خودش ایستاده و سعی دارد با استقلالی که بدست آورده خودش اسباب یک زندگی سالم و شاید نه چندان مرفه را فراهم کند مورد ارج و قرب قرار می گیرد؟ آیا روی اعتقادات و اخلاقیات طرف مقابل توجه و تأکید خاصی وجود دارد؟ خانواده های پسر چقدر بر حیا و حجب دختر توجه و عنایت دارند و به جای تأکید بر زیبایی و اموال پدری تا چه میزان به وجود صفات اخلاقی و مهارت های شوهرداری صحه می گذارند.

متأسفانه امروزه اکثر جوانان انتظار دارند که نیازها و توقعات آنها با ازدواج تأمین شود. در صورتی که ازدواج عرصه ای برای تغییر و ایجاد پختگی و کسب تجربه است. شیرینی پیوند بر این است که هر دو  در پی ایجاد رفاه و تغییرات مثبت تلاش کنند. هر دو شاهد پشتکار دیگری برای بهتر شدن باشند و هر دو دیگری را برای تلاش افزون تر تشویق و ترغیب کنند. آن وقت است که قدر عافیت را بدست می آورند و درک می کنند که بدون فعالیت و تلاش و خواست خدا زمینه های سلامت و ارتقاء بدست نمی آید. دختران و پسران ما باید با نگاهی واقع گرایانه دست به انتخاب بزنند و در پروسه انتخاب بر معیارهایی تأکید کنند که در ایجاد خوشبختی واقعی و پیوند دل ها مؤثر واقع می شود در این بخش از مقاله سعی داریم تا تعدادی از این معیارهای منطقی را به شرح بگذاریم.

طرفین باید از افقی همسو به قضایا بنگرند و در رویکردها و نگرش های خود از اختلافات فاحشی برخوردار نباشند.

1- دارا بودن همسانی و اشتراک در اعتقادات دینی آن هم در سطحی مورد قبول و پذیرش به طوریکه هر دو طرف سعی می کنند به انتخاب شخصی مقید به اصول مذهبی و چارچوب اصلی دینی اقدام کنند.

                                                                               ***********

2- دارا بودن ملاک های پسندیده اخلاقی و عدم حضور صفات ناپسند اخلاقی مثل پرخاشگری، خساست  و بدبینی. چنین ویژگی هایی خانمان برانداز است و به هیچ عنوان نباید در انتخاب مورد اغماض قرار گیرد.بسیارند جوانان و به ویژه دخترانی که در دام احساسات گرفتار می شوند و متاسفانه وجودشان قادر به درک این خصیصه ها در شخص مقابل نیست و حتی با اخطار اطرافیان نیز حاضر نیستند کمی احساسات را کنار گذارده و به واقعیت بیاندیشند.

                                                                                ***********

3- دارا بودن استقلال نسبی و تلاش برای مستقل شدن و عدم تکیه به حمایت های افراطی اطرافیان (چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه مهارت های عاطفی و زندگی و همسرداری)
اگر در نوع تفریحات و گذران اوقات فراغت طرفین تفاوت فاحشی وجود داشته باشد می توان به اختلاف زیاد در نوع تیپ های شخصیت پی برد.

                                                                                ***********

4- همسانی و تشابه در نوع نگاه طرفین به موضوع ها و مسائل مختلف زندگی. به طوری که طرفین از افقی همسو به قضایا بنگرند و در رویکردها و نگرش های خود از اختلافات فاحشی برخوردار نباشند. این موضوع می تواند در اختلاف سطح تحصیلات دختر و پسر نیز اتفاق بیفتد.اما با توجه به شرایط فعلی که معمولاً سطوح تحصیلی دختران بالاتر از  پسران است باید به جای تأکید افراطی بر تحصیلات، سطح فهم و درک و تشابه نگرشی افراد مدنظر قرار گیرد.

                                                                                ***********

5- همسانی و تشابه در نوع علاقمندی ها و تفریحات، حضور در جمع  و در مجموع تیپ شخصیتی. اگر در نوع تفریحات و گذران اوقات فراغت طرفین تفاوت فاحشی وجود داشته باشد می توان به اختلاف زیاد در نوع تیپ های شخصیت پی برد. فرض کنید آقایی که در اوقات فراغت خود به مطالعه و  تفریحات انفرادی علاقمند است و خانمی که در این مواقع حضور در جمع  را ترجیح می دهد. این تفاوت می تواند در آینده مشکلاتی را بدلیل شخصیت های مختلف آنها و نیازهای طبیعی هر یک به وجود بیاورد.





      

مهر مادرى نیز با تمام عظمتش حدّ و مرزى دارد و آیینه تشبیه را وسعت روى یار نیست ، بلکه بهتر آنکه بى پرده سخن رود و او آنچنان که هست ترسیم شود که اگر رفیق را محبّتى است از بیکران مهر او چشیده و اگر پدران را شفقتى است از جوشان لطف او جرعه اى نوشیده و مادران خود ذرّه نوش اقیانوس رأفت اویند اینان را به امام (علیه السلام) چه شباهتى است و سوزِ رأفت او را با گرمىِ مهر اینان چه مقارنتى .

این زمان ; وقت آتشفشانِ کوه عشق و محبّت است و گاه جوشش چشمه سار صفا و رأفت و هنگامه دستگیرى هر یک از امامان از امّت خویش مى باشد ، این است معنى : «سترگترین واژه خلقت یعنى امام

همان به که او را بى نقاب نگریستن ، تا هر کس به همّت خود خوشه اى چیند و به قدر معرفتش جلوه اى بیند ، اینجاست که امام (علیه السلام) از تشبیه و استعاره سر باز زده ، شأنى از شئون لطفش را بیان مى کند و حرفى از الفباى عشقش را بر ملا مى سازد که : امام پناه بندگان است در آن واقعه بزرگ و ترس آورى که همه در فکر خویش اند ; آنجا که ملاذ و پناهى نیست ; آنجا که دریاىِ ژرفِ عطوفتِ مادر نیز به گل مى نشیند ، آن واقعه اى که خدا آن را از هر داهیه اى هولناکتر و از هر تلخى تلختر مى نامد : «یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَة عَمّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْل حَمْلَها وَتَرَى النّاسَ سُکارى وَما هُمْ بِسُکارى وَلکِنَّ عَذابَ اللهِ شَدیدٌ» 1

روزى که مادران شیرده فرزندان شیرخوار خود را فراموش مى کنند و زن آبستن حمل خود را (از ترس) ساقط مى کند و مردم را مست و بى هوش مى بینى ولى آنها مست نیستند ولى عذاب الهى شدید است .

 امام اینجا پناه مردمان است ، اینجا که گرمى تمام محبّتها به سردى مى گراید و همه از یکدیگر فرار مى کنند .

«یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخیهِ وَاُمِّهِ وَأَبیهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنیهِ» 2

روزى که مرد از برادر و مادر و پدرش و از همسر و فرزندانش فرار مى کند .

 این زمان ; وقت آتشفشانِ کوه عشق و محبّت است و گاه جوشش چشمه سار صفا و رأفت و هنگامه دستگیرى هر یک از امامان از امّت خویش مى باشد ، این است معنى : «سترگترین واژه خلقت یعنى امام (علیه السلام) »

 از کتاب: مهر بیکران؛ صفحه  25 ؛ سید حسن شاه آبادی





      

یکى از درد ناکترین منازل پس از مرگ، منزل  هولناک آخرت است ، قیامت است که نگرانی و دلهره اش بزرگ و عظیم است ، بلکه از هر نگرانی و دلهره، بزرگتر و فزع و گرفتاریش "فزع اکبر" است و خداوند در وصف آن در سوره اعراف  آیه 187 مى فرماید : هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِیکُمْ إِلاَّ بَغْتَةً یعنی فرارسیدن قیامت در (بر اهل) آسمانها و زمین، سنگین و دشوار و گران است، فرا نرسد شما را مگر به یکباره و ناگاه و بدون آنکه شما را خبر دهد.

فرارسیدن قیامت در (بر اهل) آسمانها و زمین، سنگین و دشوار و گران است، فرا نرسد شما را مگر به یکباره و ناگاه و بدون آنکه شما را خبر دهد

بلی ؛ سنگین و گران و عظیم است قیامت، از جهت  گرفتاریها و هولها و دلهره هاى آن ، سخت  سخت است حتی بر اهل آسمان یعنی فرشتگان و پریان و  به یکباره به سوی ما بیاید و آیا بدنهای ما تاب سختی های آن را دارد؟

قطب راوندى از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده که حضرت عیسى (علیه السلام) از جبرئیل پرسید: کى قیامت بر پا خواهد شد؟ جبرئیل چون اسم قیامت شنید به لرزه افتاد و از هوش رفت ؛ پس چون به حال آمد گفت ای روح خدا  ، مسئول بساط قیامت، عالمتر از پرسشگر  نیست ، سپس آیه شریفه ای (1) را که ذکر شد خواند.

و روایتگر جلیل حضرت على بن ابراهیم قمى (رحمه الله) از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) روایت کرده که ادامه مطلب...



      
   1   2   3   4   5      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم