سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره ما
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها

همسران

چرا معمولاً تمایل داریم که تمام احساسات قلبی، و افکارذهــنی خود را با کسی که عمیقاً به او اهمیت می دهیم و دوستش می داریم، در میان بگذاریم؟ چـرا دوسـت داریم کـه صمیمت خود را تا آخرین حد،  نسبت به این افراد ابراز کنیم؟

می دانـیـد چـرا؟ این امر جزء پرسش هایی بوده که من به شخصه، تا کنون بارها و بارها از خودم سوال کرده ام.

من احساس می کنم که تمام این واکنش ها را تنها به این خاطر انجام می دهیم، چرا که دوست داریم طرف مقابل نیز یک چنین کارهایی را در قبال ما انجام دهد؛ برای اینکه در اعماق قلب خود عشق، عاطفه، و مهربانی آنها را طلب می کنیم به همین دلیل از اعماق وجود خود به آنها عشق می ورزیم. هر کسی دوست دارد که مورد عشق و علاقه و احترام دیگران قرار بگیرد! و من احساس می کنم که هیچ اشکالی وجود ندارد که در ازای عشق ورزیدن به دیگری انتظار دریافت عشق داشته باشیم.

 

چرا هیچ راه ثابت شده و قطعی در این زمینه وجود ندارد ؟ادامه مطلب...



      

روش صحیح نشتن پشت میز کار

‌یکی از ره آوردهای دنیای صنعتی امروز که به نوعی تمام افراد جامعه را با خود درگیر کرده، کم‌تحرکی و پشت میزنشینی است. مشکلات و بیماری‌های ناشی از این عارضه همه‌گیر باعث شده است پژوهشگران و دست‌اندرکاران حوزه سلامت، درصدد پیداکردن راه‌حلی برای رهایی از‌ آن باشند و در واقع کنار توصیه به افراد جامعه جهت تحرک و فعالیت بیشتر، به دنبال سیستم‌هایی برای از بین بردن عادت‌های نادرست حرکتی و حالات غلط آناتومیک بروند.

یکی از این روش‌ها، استفاده از سیستمی جدید برای اصلاح حالت‌های نادرست آناتومیک ستون مهره‌های گردن است که پژوهشگران ایرانی موفق به ابداع آن شده‌اند.

بدن انسان مجموعه‌ای از سیستم‌ها و ارگان‌های مختلف است که بسیاری از این دستگاه‌ها بدون آن‌که ما متوجه باشیم، به صورت شبانه‌روزی در حال فعالیت هستند. از جمله این ارگان‌های مهم بدن، مغز است که در واقع مجموعه‌ای از مراکز حسی و عصبی است که پیام‌های بسیاری را از قسمت‌های مختلف بدن دریافت می‌کند و نسبت به این پیام‌ها واکنش نشان می‌دهد. اعمال حیاتی بدن چون ضربان قلب، تعداد تنفس، دمای بدن و ... از جمله فعالیت‌هایی هستند که به صورت خودکار و غیرارادی با دستوراتی که از مغز صادر می‌شوند، انجام می‌گردند.ادامه مطلب...



      

افکار

ایدیولوژی از نظر ساخت لغوی واژه‏ای است مرکب از دو جزء «ایده» و «لوژی» که ایده به معنی اندیشه، تصور، عقیده، نظر، آگاهی و... آمده است و لوژی که به صورت پسوند امروزه معمولاً به معنی دانش و شناسایی بکار می‏رود و معرف علم است مانند سوسیولوژی (جامعه شناسی) پسیکولوژی (روانشناسی) و... بنابراین ایدیولوژی نیز از نظر ساختمان لغوی مرادف با دانش و شناخت عقیده یا بطور خلاصه عقیده شناسی است، اما امروزه ایدیولوژی معمولاً کاربردهای دیگری دارد که در معنی زیر بیشتر بکار می‏روند.

 الف - ایدیولوژی به معنای عام که مرادف مکتب است و مجموعه‏ای از رهنمودهای مکتب را چه در بعد اندیشه و چه در بخش عمل در بر می‏گیرد.

 ب - ایدیولوژی به معنای خاص که تنها از بخشی مکتب را که به رفتار انسان و دستورالعملها(بایدها و نبایدها) مربوط می‏شود در بر می‏گیرد که در این صورت در برابر بخش دیگر یعنی جهان بینی (اندیشه‏های بنیادی) مکتب بکار خواهد رفت.

با این توضیح روشن شد که ایدیولوژی اسلامی مجموعه‏ای رهنمودهای اسلام یا دستورالعملهای آن می‏باشد. 

از نظر اسلام، انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند؛ سید قرشی و سیاه حبشی برابرند. آزادی، دموکراسی و عدالت در اسلام زاده برابری و مساوات انسانهاستادامه مطلب...



      

امان‌ از دست‌ بچه‌های‌ دستة‌ شهید بهشتی‌! در گروهان‌ و گردان‌ و شایدهم‌ لشکر، یک‌ نفر پیدا نمی‌شد که‌ گذرش‌ به‌ چادر آنها افتاده‌ و بعد با بدنی‌درب‌ و داغون‌، قیافه‌ای‌ وحشتزده‌ و موهای‌ ژولیده‌ از آنجا فرار نکرده‌ باشد!

دفاع مقدس

اگر بچه‌های‌ آن‌ دسته‌ را می‌دیدی‌، باورت‌ نمی‌شد که‌ اینقدر شر و شلوغ‌باشند. به‌ جز حاج‌ محمدی‌ همه‌ زیر بیست‌ و دو سال‌ بودند. کافی‌ بود که‌ از دم‌در چادر آنها بگذری‌ تا همگی‌ با لحنی‌ صمیمی‌ و چرب‌ و نرم‌ صدایت‌ کرده‌ وبه‌ داخل‌ چادرشان‌ دعوتت‌ کنند. اگر با تجربه‌ بودی‌، یعنی‌ دفعه‌ قبل‌ در آنجاپذیرایی‌ شده‌ بودی‌! سریع‌ آیة‌الکرسی‌ می‌خواندی‌ و فلنگ‌ را می‌بستی‌! اماوای‌ به‌ آن‌ روزی‌ که‌ تازه‌ وارد بوده‌ باشی‌ و به‌ چادرها آنها بروی‌. دیگر بایدغزل‌ خداحافظی‌ را می‌خواندی‌ و برای‌ شادی‌ روحت‌ فاتحه‌ می‌فرستادی‌ ودوستانت‌ باید برای‌ بردنت‌ با‌ اورژانس‌ می‌آمدند.

فرض‌ کن‌ تو یک‌ نیروی‌ جدید بودی‌ که‌ تازه‌ به‌ گردان‌ آمده‌ بودی‌. آنها به‌چادرشان‌ دعوتت‌ می‌کردند. با کمال‌ ادامه مطلب...



      

سفرنامه عشق

 

خودت بگو از کجا شروع کنم؟

از «جنوب» که نخلستانهایش مثل دلم داغند یا از «شمال» که شالیهایش مثل شال تو سبز.

از «شرق» که صبح را در خاکهای تشنه‌اش انتظار می‌کشد و یا از «غرب» که هنوز غروب را در سرسختی کوه‌هایش باور نکرده است.

بگذار از سمت خودم سفر کنم. هرچند فرقی نمی‌کند. همه‌ی دشتها مثل «تنگستان» برایت دلتنگی می‌کنند.

«بندر عباس» گفته فامیلش را عوض کنند. همه‌ی آرزویش این است که بندر تو باشد.

«زاهدان» از وقتی قصه‌ی زیبایی‌ات را از عارفان شنید، لب مرزهای عاشقی نشسته و نی‌ می‌زند.

«اهواز» دنبال پسری دیگر از «مهزیار» می‌گردد که حاجی عرفاتت شود و شاعر مشعرت.

بی تو «خرمشهر» ... چه خرمی؟ «آبادان» ... چه آبادی؟ ... چه خرمی، ... کدام آبادی؟

فرهادهای «کرمانشاه» این روزها بر سینه‌ی «بیستون»، شیرینی عشق خسرویی را تیشه می‌زنند که در راه است.

چقدر هوای نسیمِ تو را کرده‌اند، بادگیرهای «یزد».

و منتظر است «کرمان» که بیایی و دلش را فرش کند زیر قدمهایت.

«شیراز» هنوز «داد از غم تنهایی...» می‌کشد و در حسرت خالت «سمرقند و بخارا» روی دستش مانده.

آنقدر اشک ریخته‌اند نرگس‌زارهای «کازرون» که «دریاچه پریشان» دلش شور می‌زند و نی‌ها از گوشه‌ی دلتنگیش سر می‌روند.

عمری است بی تو، از خجالتِ اسمش، این «زاینده رود» سر به مرداب می‌گذارد.

چقدر میانشان دوید و فرجی نشد؛ برای «اصفهان» شاید «چهل ستون» کم بود.

اهل «کاشان» هم که روزگارشان بد نبود، بی تو نه روزگار خوشی دارند و نه سر سوزن ذوقی.

بگو این لاله‌های واژگون کی سرشان را بالا بگیرند و بی هیچ شرمی عشق را در دامن «دنا» فریاد کنند؟

به خاطر نگاه تو «جمکران» آنقدر به خودش رسیده، که «قم» از ترس چشم زخم، حق دارد یک «دریاچه نمک» با خودش بردارد.

«تهران» هوای تازه‌ات را انگار از یاد برده است. اینجا دیگر آسمان اول هم به زور پیداست، از سرِ ظهر عابرانِ ولی عصر تنها منتظر شبند که پایان بدهد به یک روز خسته‌ی دیگر.

«تبریز» در تب دیدنت می‌سوزد و سرما را این روزها با استخوانهایش نه،... با قلبش حس می‌کند.

«رشت» پر است از «میرزا کوچک» که در سکوت جنگل می‌گریند و «نهضتِ» اشکشان سرایت می‌کند به چشمه‌های «ساری».

«مشهد» شاهد است که چند بار آمدی و نماندی. وقتی به حرم می‌رسی، آسمانِ صحنها را دو خورشید روشن‌ می‌کند. کبوترها می‌نشنیند به تماشا، تا بالهایشان نسوزد. وقتی می‌روی بال کبوترها نسوخته، اما دل پروانه‌ها چرا.

با اینکه رفته‌ای چقدر هستی! درست میان این دانه‌ها که می‌بارند و کنار این سنگها که روی سنگ بند می‌شوند و روی تبسمهایی که گاهی رنگی به لبها‌ می‌دهند. جای خالیت پر  از عطش است و دوریت پر از دوستی.

اما اگر خواستی برگردی، پیراهن اضافی بردار. این درو و بر،  هنوز «برادران غیور»‌ت پرسه می‌زنند.

 

نوشته قاسم صرافان از اصفهان





      

  ? رئیس ستاد اقامه نماز کشور اظهار داشت: یک عده‌ای شعار داده‌اند که "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران "، اگر اینطور است پس نمازتان را هم تغییر بدهید و بگویید "السلام علینا و علی ایرانیان " ؛ "نه غزه نه لبنان " می‌دانی یعنی چه؟ یعنی "نه قرآن ".
 حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز کشور که در یک برنامه تلویزیونی به مناسبت عیدفطر سخن می‌گفت، پس از اشاره به اهمیت قرآن و تأثیرات روزه‌داری و تعبد، در بخشی از سخنان خود به ثواب زیارت امام رضا(ع) اشاره کرد و گفت: عده‌ای امامت امام رضا(ع) را در زمان ایشان قبول نکردند که نامشان "واقفیه " شد. چرا که امام هفتم نمایندگان در برخی شهرها داشت که خمس و زکات و سهم امام را جمع کرده بودند و چون پس از شهادت امام هفتم باید این‌ها را تحویل امام هشتم می‌دادند مدعی شدند که امام هشتم وجود ندارد تا پول‌ها را برای خود نگه دارند.
وی افزود: مواظب باشیم در جمهوری اسلامی، ما "واقفیه " نباشیم کهادامه مطلب...



      

هنر رهبری یک جنبش اجتماعی این است که همواره بتواند نیروهای هوادار خود را در مسیر درست و همراستا با اهداف اولیه آن جنبش هدایت کند. برخی شعارهایی که هواداران «موج سبز» در حاشیه راهپیمایی عظیم مردم در روز قدس سر می دادند نشان داد که رهبران این جریان اجتماعی از هدایت آن در مسیر اهداف خود عاجزند و هرکسی از ظن خود یار این جنبش شده است. به عبارت دیگر معلوم شد که «موج سبز» یا «راه سبز امید» یک جنبش بی سر است و مخالفان نظام اعم از سلطنت طلبان و منافقین و همه کسانی که کینه ای از جمهوری اسلامی به دل دارند و حتی کسانی که با اسلام مخالفند در آن راه یافته اند.

آیا می توان باور کرد که شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و شعار «مرگ بر روسیه» به جای «مرگ بر اسرائیل» و شعار «جمهوری ایرانی» به جای «جمهوری اسلامی» شعار جنبشی باشد که مدعی است می خواهیم اصول بر زمین مانده قانون اساسی را که شامل آزادیهای مدنی و حقوق شهروندی است عملی سازیم و اسلامی بودن نظام و همبستگی اسلامی و دفاع از سرزمین اسلامی را یک اصل مفروض و مسلم می داند؟ آیا این شعارها که به معنی مخالفت با روز قدس و همراهی با صهیونیسم جهانی است می تواند مورد حمایت رهبران این حرکت اجتماعی باشد که مدعی احیای راه امام خمینی هستند؟

و چه زیبا مردم در پاسخ آن شعار گروه موسوم به «موج سبز» می گفتند: «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام». آنها در این شعار خود اولا بر همبستگی اسلامی تاکید داشتند و این که به قول سید جمال الدین اسدآبادی وطن ما آنجاست که اسلام باشد و امت اسلامی امت واحد است و مرزهای فعلی مرزهای قراردادی است و اشغال فلسطین به معنی اشغال ایران و پاکستان و سوریه و اندونزی و غیره است و ثانیا با این شعار خود اعلام کردند که هیچ چیزی غیر از اسلام ارزش آن را ندارد که انسان جان خود را در راه آن فدا کند، ما ایران را به عنوان وطن اسلامی دوست داریم و الا ایران منهای اسلام تنها یک آشیانه است و عشق به آن از قبیل عشق یک کبوتر به لانه خود است و دفاع از آن از مشترکات انسان و حیوان است. آن دفاعی ارزشمندتر است که جنبه ایدئولوژیک و مکتبی آنهم مکتب الهی داشته باشد. اصولا انقلاب اسلامی دید ما را از نگاه تنگ ملی به نگاه وسیع اسلامی و جهانی ارتقا داد. بازگشت به شعارهایی که صرفا منافع ملی را مد نظر دارد و از مبانی اعتقادی و انسانی تهی است نوعی ارتجاع به شمار می آید.

باید به این مردم آفرین گفت که در مقابل شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» بلافاصله این شعار را ساختند که «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام». به علاوه این مردم، خوب می دانند که علاوه بر وظیفه اسلامی و به تعبیری منافع اسلامی، اصولا منافع ملی ما اقتضا می کند که برای آزادی فلسطین تلاش کنیم.

لازم است آقایان موسوی، کروبی و خاتمی که به هرحال رهبران این حرکت قلمداد شده اند از این شعارها تبری جویند و اگر واقعا به دنبال اصلاحات اجتماعی و احیای اصول فراموش شده قانون اساسی در خصوص حقوق فردی و اجتماعی مردم هستند اجازه ندهند که هواداران آنها از چارچوب اهداف آنان خارج شوند، در غیر این صورت آنها به ابزاری در دست دشمنان اسلام تبدیل خواهند شد. اینکه یک حرکت اجتماعی را آغاز کنیم و از آفات آن غافل بمانیم به طوری که گروهی مانند سلطنت طلبان از این حرکت، مخالفت با اسلام و تعصب ایرانی گری را بفهمند یا با تجاهل این گونه وانمود کنند، گروه دیگری پیام بی بند و باری را دریافت کنند و گروه سوم مانند آقای دکتر سروش رسیدن به یک حکومت فرادینی را اراده نمایند، نشانه ضعف رهبری آن حرکت اجتماعی است.

بدیهی است نظام جمهوری اسلامی از یک حرکت اجتماعی که به دنبال احقاق حقوق مردم باشد استقبال می کند اما رهبران آن حرکت همواره باید از منحرف شدن شعارها و تغییر اهداف اولیه آن جلوگیری کنند تا مانند آنچه که در روز قدس اتفاق افتاد ابزار دست طرفداران انهدام نظام جمهوری اسلامی واقع نشوند.
والسلام

  دکتر علی مطهری   
?? شهریور ????




برچسب ها : سیاسی  ,


      
<      1   2   3   4   5      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ دوستان دعوتم را لبیک گویید

+ سلام بر همه دوستان.سالی پرخیر و برکت برایتان آرزومندم